
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۴۲۰
۱
بر شعله آن چنان که کسی تار مو نهد
پیچد چو زلف دست به رخسار او نهد
۲
ترسم درازدستی آن زلف خیره را
آخر مباد سلسله در پای او نهد!
۳
آخر به کام خال شدی، صد هزار حیف
با هندویی برای چه کس رو به رو نهد!
۴
تبخاله میزند لب ساغر هزار جای
لب بر لب شراب گر آن تندخو نهد
۵
کس تا ابد دگر سخن تازه نشنود
فیّاض مهر اگر به لب گفتگو نهد
نظرات