
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۴۴۷
۱
لب گرم شکوه بود که گردید دیدهتر
شد ناشنیده شکوة ما ناشنیدهتر
۲
گفتیم چشم او به فسون رام ما شود
این آهوی رمیده دگر شد رمیدهتر
۳
واماندگان ناله ز دنبال میرسند
ای آه، گرم کرده عنان را کشیدهتر
۴
در تنگنای هستی خود ما خزیدهایم
گر ممکن است خواهم ازین هم خزیدهتر
۵
تا کی مکیدن جگر خویش، بعد ازین
خواهم لب تو از جگر خود مکیدهتر
۶
پر شورش است عرصه همانا که بوده است
زین پیش بزم هستی ازین آرمیدهتر
۷
فیّاض ضعف پیری و بار گران عشق
پشتِ خمیده پشتِ کمانی خمیدهتر
تصاویر و صوت

نظرات