
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۶۱۶
۱
یک عشوه از آن نرگس غمّاز ندیدیم،
تا جان هدف ناوک صد ناز ندیدیم
۲
در عهد تو دنبالِ رخ مِهرفزایت
چشمی که به حسرت نبود باز ندیدیم
۳
بیهمنفسی بین که در این گلشن گیتی
در ناله فزودیم و همآواز ندیدیم
۴
چون تیره نباشیم که در مشرق طالع
یک صبحْ گریبان تو را باز ندیدیم!
۵
آن بالِ فروریختهمرغیم که هرگز
در طالع خود جلوهٔ پرواز ندیدیم
۶
امنیتِ معمورهٔ عشق است که در وی
قفلِ درِ خلوتکدهٔ راز ندیدیم
۷
عمریست که در حلقهٔ این غمکده، فیّاض!
سازی به جز از نالهٔ خود ساز ندیدیم
نظرات