
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۶۴۲
۱
گر جام میی داری عزم لبِجویی کن
ور مهر بتی داری فکر سر کویی کن
۲
ای غنچه سری داری در راه بتی در باز
وی گل دهنی داری وصف گل رویی کن
۳
دانم که وفایی نیست ای چرخ ترا باری
چون خاک کنی ما را در کار سبویی کن
۴
این خواب هوس تا کی، شد فوت نماز عشق
از خون دل و دیده بر خیز وضویی کن
۵
فیّاض درین وادی راهیست به سر منزل
هر چند نمییابی، باری تک و پویی کن
نظرات