
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۶۷۳
۱
تو شمع بزم خوبانی مشو یکرو به پروانه
بباید شمع را ناچار کردن خو به پروانه
۲
ز بال و پر زند بر شمع دامن گر تو بنمایی
چو دود شمع یک شب گوشة ابرو به پروانه
۳
پر افشانست بر شمع رخت پروانة خالت
توان کردن از آن رو نسبت هندو به پروانه
۴
کشش از دوست تا نبود نیاید کاری از کوشش
از آن رو شمع دایم میدهد پهلو به پروانه
۵
به افسون منع من از سوختن کمتر کن ای زاهد
که دانم در نگیرد صحبت جادو به پروانه
۶
مزاج دلبری را گرم روییها نمیسازد
مده ای شمع خوبان این قدر هم رو به پروانه
۷
گل و شمعند بیآن نازنین در بزم و من فیّاض
ز یک سو رشک بر بلبل برم یک سو به پروانه
تصاویر و صوت

نظرات