فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۶۸۵

۱

ترا می‌خواستم ای غم که شب‌ها یار من باشی

تو هم ای ناله بزم افروز شام تار من باشی

۲

ترا شب زنده‌داری زان سبب آموختم ای اشک

که شب‌ها پاسبان دیدة بیدار من باشی

۳

ترا دریای خون ای دیده زان دادم که گر روزی

ز من کاری نیاید آبروی کار من باشی

۴

تو ای بد صبا زانت به زلفش فخر می‌دادم

که گر دامن کشد از من تو جانب‌دار من باشی

۵

دلم آیینة حسن است خواهی چهره بنمایم

که تا روز قیامت عاشق دیدار من باشی

۶

چه بهتر زانکه طبع نازکت مشغول من باشد

اگر راحت نخواهی از پی آزار من باشی

۷

دلم را غمگساری‌ها نمی‌سازد همان بهتر

غمم افزون کنی فیّاض اگر غمخوار من باشی

تصاویر و صوت

نظرات