
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۷۰۸
۱
چو سنبل پیچ و تابم مو بمو از پیچش مویی
چو گلبن خارخارم پای تا سر از گل رویی
۲
بمژگان دشمنم کاندر میان عاشق و معشوق
چو کوهی در نظر باشد حجاب هر سر مویی
۳
ندیدم بی تو من گلشن ولی گل دیدگان گویند
که بیروی تو گلها را نه رنگی هست و نه بویی
۴
چه خامیهاست در طبعم که عشق خانمانسوزم
پس از صد سوختن دارد سپند آتشِ خویی
۵
بهار عمر چون آب روان بگذشت طالع بین
که ننشستیم با سرو روانی بر لب جویی
۶
بتنگ آمد دل از وارستگی یارب نصیبم کن
خم زلفی، کمند کاکلی زنجیر گیسویی
۷
ببین فیّاض اقبالم که با چندین تنکرویی
جواب هر دو عالم دادهام از چین ابرویی
نظرات