
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۷۰۹
۱
کجا شد گریهٔ مستانهٔ من در سر کویی
به یاد هایهایی اوفتادم، دوستان هویی
۲
به بیپروابُت دیر آشنای من که خواهد گفت
که دشمنامی از آن لب آرزو دارد دعاگویی
۳
نیم در بند لطفی ناز هم خورسندییی دارد
نگاهی گر نباشد بیمروّت چین ابرویی
۴
چو بوی گل توان از موج بادی داد بر بادم
نمیخواهد شکست خاطر من زور بازویی
۵
نگه دارد خدا از شوخ چشمیها نگاهم را
اگر از گوشة ابروی نازی دیدهام رویی
۶
به دیدار گل از وی سرخوشی ای دل کجایی تو؟
زرنگی دیدهام رنگی به بویی بردهام بویی
۷
به دادم میرسد فیّاض آن کو داد ازو دارم
که دار چون «رهی» فریاد فرمایی و دلجویی؟
تصاویر و صوت


نظرات