
فیاض لاهیجی
شمارهٔ ۹۷
۱
دل بد مکن ز همدمی غم که آشناست
وز کاو کاو درد مزن دم که آشناست
۲
تا دل ز من ترانة بیگانگی شنید
رم میکند ز سایة محرم که آشناست
۳
بیگانه است شادی و بیگانه دوست عیش
دستی زنم به حلقة ماتم که آشناست
۴
داغ مرا که زخمی بیگانگی اوست
دلچسب نیست صحبت مرهم که آشناست
۵
صبرم هزار کشتی بیگانگی شکست
در موجخیز اشکِ دمادم که آشناست
۶
از صحبت نشاط گریزم که دشمن است
در سایة ملال درآیم که آشناست
۷
فیّاض پیش یار مریز اشک آتشین
گل تر شود ز گریة شبنم که آشناست
نظرات