فیاض لاهیجی

فیاض لاهیجی

شمارهٔ ۳ - ماده تاریخ سیل قم

۱

داد از دست سیل حادثه، داد

که ازو شد گُل بلا سیراب

۲

سیلی از کوه غم فرود آمد

که ازو چشم فتنه شد بی‌خواب

۳

وه چه سیل؛ آسمان سیّالی

برده از عمرها گرو ز شتاب

۴

بسته بر دوش کوه‌های گران

کرده سیراب موج‌های سراب

۵

دیر از سر بدر روی چو خمار

زود از پا درافکنی، چو شراب

۶

چرخِ میدان فراخِ پهن آغوش

بر سرش چرخ‌زن چو قصرِ حباب

۷

فتنه‌اش چنگ بر زده به عنان

اجلس دست بر زده به رکاب

۸

این جهان درشت ازو هموار

فلک بی‌حساب ازو به حساب

۹

شهر قم کابروی عالم بود

شد ازو خشک لب چو موج سراب

۱۰

در روانی و بی‌ثباتی زد

در دروازه تخته بر سر آب

۱۱

خانه‌ها از شکستگی‌ها کرد

خاک دیوار بر سر اسباب

۱۲

مدرسه غسل ارتماسی کرد

رفت در سجده مسجد و محراب

۱۳

حرف دیوار، سست در هر جا

سخن در، شکسته در هر باب

۱۴

کشتی عمر را ز موج بلا

جای امنی نبود جز گرداب

۱۵

شهر قم را که رشک عالم بود

کرد سیلاب همچو نقش بر آب

۱۶

اشک عشّاق بود شورانگیز

بر دمیده ز کورة سیماب

۱۷

با که دست قضا به آتش قهر

از گُلِ این زمین گرفت گلاب

۱۸

من چه گویم چه کرد با قم سیل؟

قم کتان بود و سیل چون مهتاب

۱۹

بر لب بام اگر زنی انگشت

با تو گوید حکایت سیلاب

۲۰

بهر تاریخ فکر می‌کردم

جمعی از دوستان برای صواب

۲۱

دوستی آه آتشین زد و گفت

خاک قم را به باد داد این آب

تصاویر و صوت

دیوان ملا عبدالرزاق فیاض لاهیجی به کوشش امیربانوی کریمی - ملا عبدالرزاق فیاض لاهیجی - تصویر ۲۳۰

نظرات