
فردوسی
بخش ۲۱
۱
نخستین فریبرز نیو دلیر
ز لشکر برون تاخت بر سان شیر
۲
به نزدیک کلباد ویسه دمان
بیامد به زه برنهاده کمان
۳
همی گشت و تیرش نیامد چو خواست
کشید آن پرنداور از دست راست
۴
برآورد و زد تیغ بر گردنش
به دو نیم شد تا کمرگه تنش
۵
فرود آمد از اسب و بگشاد بند
ز فتراک خویش آن کیانی کمند
۶
ببست از بر باره کلباد را
گشاد از برش بند پولاد را
۷
به بالا برآمد به پیروز نام
خروشی برآورد و بگذارد گام
۸
که سالار ما باد پیروزگر
همه دشمن شاه خستهجگر
تصاویر و صوت


نظرات