
فردوسی
بخش ۲۴
۱
چهارم فروهل بد و زنگله
دو جنگی به کردار شیر یله
۲
به ایران نبرده به تیر و کمان
نبد چون فروهل دگر بدگمان
۳
چو از دور ترک دژم را بدید
کمان را به زه کرد و اندر کشید
۴
برآورد زان تیرهای خدنگ
گرفته کمان رفت پیشش به جنگ
۵
ابر زنگله تیرباران گرفت
ز هر سو کمین سواران گرفت
۶
خدنگی به رانش برآمد چو باد
که بگذشت بر مرد و بر اسب شاد
۷
به روی اندر آمد تگاور ز درد
جدا شد از او زنگله روی زرد
۸
نگون شد سر زنگله جان بداد
تو گفتی همانا ز مادر نزاد
۹
فروهل فروجست و ببرید سر
برون کرد خفتان رومی ز بر
۱۰
سرش را به فتراک زین برببست
بیامد گرفت اسب او را به دست
۱۱
به بالا برآمد به سان پلنگ
به خون غرقه گشته بر و تیغ و چنگ
۱۲
درفش خجسته برآورد راست
شده شادمان یافته هرچ خواست
۱۳
خروشید زان پس که پیروز باد
سر خسروان شاه فرخ نژاد
تصاویر و صوت

نظرات
جهن یزداد