فردوسی

فردوسی

بخش ۲ - ستایش خرد

۱

کنون ای خردمند وصف خرد

بدین جایگه گفتن اندر خورد

۲

کنون تا چه داری بیار از خرد

که گوش نیوشنده ز او بر خورد

۳

خرد بهتر از هر چه ایزد بداد

ستایش خرد را به از راه داد

۴

خرد رهنمای و خرد دلگشای

خرد دست گیرد به هر دو سرای

۵

از او شادمانی و ز اویت غمی است

و ز اویت فزونی و ز اویت کمی است

۶

خرد تیره و مرد روشن روان

نباشد همی شادمان یک زمان

۷

چه گفت آن خردمند مرد خرد

که دانا ز گفتار او بر خورد

۸

کسی کو خرد را ندارد ز پیش

دلش گردد از کردهٔ خویش ریش

۹

هشیوار دیوانه خواند ورا

همان خویش بیگانه داند ورا

۱۰

از اویی به هر دو سرای ارجمند

گسسته خرد پای دارد به بند

۱۱

خرد چشم جان است چون بنگری

تو بی‌چشم شادان جهان نسپری

۱۲

نخست آفرینش خرد را شناس

نگهبان جان است و آن سه پاس

۱۳

سه پاس تو چشم است و گوش و زبان

کز این سه رسد نیک و بد بی‌گمان

۱۴

خرد را و جان را که یارد ستود

و گر من ستایم که یارد شنود

۱۵

حکیما چو کس نیست گفتن چه سود

از این پس بگو کآفرینش چه بود

۱۶

تویی کردهٔ کردگار جهان

ببینی همی آشکار و نهان

۱۷

به گفتار دانندگان راه جوی

به گیتی بپوی و به هر کس بگوی

۱۸

ز هر دانشی چون سخن بشنوی

از آموختن یک زمان نغنوی

۱۹

چو دیدار یابی به شاخ سخن

بدانی که دانش نیاید به بن

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 14
شاهنامهٔ فردوسی به خط خلیل الله هفت قلمی » تصویر 25
شاهنامه به خط عبدالقادر ساوجی قزوینی » تصویر 9
شاهنامهٔ دیگری از کتابخانهٔ بریتانیا - نسخه‌برداری شده توسط غیاث‌الدین بایزید صراف به سال ۸۹۱ هجری قمری » تصویر 8
شاهنامهٔ مصور نسخه‌برداری شده در هند » تصویر 30
فرید حامد :
زهرا بهمنی :
سهراب سیفی :
عندلیب :
فرشید ربانی :
فرهاد بشیریان :
نازنین بازیان :

نظرات

user_image
رسته
۱۳۸۷/۰۳/۱۲ - ۱۷:۱۷:۱۸
مصرع دوم بیت 19 ظاهرا غلط استدرست آن قاعدتا باید مطابق نسخه ی چاپ مسکو چنین باشد:چو دیدار یابی به شاخ سخنبدانی که دانش نیاید به بُن در تمام متن شاهنامه واژه ای را که امروزه " سخَن" تلفظ می کنیم ، سخُن ( خ مضموم) تلفظ می شده است و نمی توان آن را با من قافیه کرد، چند نمونه را در همین جا از همین متن آورده ام.فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۵/#23 بدو گفت روگر توانی بکُنوزین بیش مگشای لب بر سخُنفردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۶/#1چو آوردم این روز خسرو به بُنز شیروی و شیرین گشایم سخنفردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۱/#5 چواین نامور نامه آید به بُنزمن روی کشور شود پر سخنفردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۳/#12 شنیدند گردنکشان این سخنکه آن نامور مهتر افکند بُنمعنی بیت 19 به آن صورت که در متن آمده است بسیار غریب می نماید.متاسفانه همین متن از وب سایت ری را در همه جا در دسترس است و دایم دانلود می شود . متاسفانه مین بی اعتبار و پر از غلط ها ی فاحش می تواند باشد.
پاسخ: متن مطابق فرموده (با جایگزینی «نیابد به من» با «نیاید به بن») تصحیح شد.
user_image
علی رضا
۱۳۸۷/۱۰/۲۵ - ۱۶:۴۹:۱۶
بیت هفتم وزنش لنگ می زند. به گمانم مصراع دوم یک هجای بلند کم دارد.چیزی شبیه این باید بشود: چه گفت آن خردمند مرد خردکه دانا ز گفتار ازو برخوردبعد از "از" یک "و" به نظر کم دارد.
user_image
کارن
۱۳۸۹/۱۲/۲۱ - ۰۵:۴۶:۴۸
بیت هفتم به ایین گونه استچه گفت ان خردمندمرد از خردکه دانا ز گفتار او برخوردخردمند مرد د خردمند ساکن است که معنی ان میشود مرد خردمند
user_image
صهبا
۱۳۹۱/۰۴/۲۲ - ۰۵:۳۴:۳۰
با سلام تلفظ و معنی "وزویت" در بیت 5 چیست؟
user_image
ملک تاج شعلا
۱۳۹۱/۰۷/۲۳ - ۰۰:۵۶:۵۷
باسلام و تشکر از تهیه ودراختیار گذاردن این مجموعه نفیس در
پاسخ به صهبای عزیز ٌوزویت ٌ مخفف واز اویت یعنی ازو برای تو شادمانی و از او برای تو غم است .
user_image
ناشناس
۱۳۹۱/۰۹/۰۳ - ۰۵:۱۹:۱۹
man fekr mikonam ke jaygahe beyte 19 bayad dar bakhshe nokhostin shahnameh bashe chonke ba bakhsh nokhstin ertebate dare ke dar morde natavaniye andishe dar residan be konhe hasti va vojod khoda bahs mishe na dar bakhshe setayeshe kherd /mamnoon misham age mano rahnama' i konid
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۱/۱۲ - ۲۳:۲۳:۵۴
صهبای گرامی : در بیت پنجم می فرماید وزویت ( و از او ترا) شادی و انده و کم وکاست است ، از خرد است، بیهوده نیست که شاهنامه را خرد نامه می خوانند. و اما ، سخن با صدای پیش (ضمه) بر روی حروف اول ودوم تلفظ درست آن در پارسی روزگار حکیم توس است ( واژه
پاسخ = پاد سخن ، یادگار آن تلفظ است.)
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۱/۱۸ - ۱۳:۵۳:۲۳
نخست آفرینش، خرد را شناسنگهبان جان تو و آن سه پاس.( نگهبان جانت بود وآن سه پاس) مشکل وزنی را از میان بر می دارد ، و ای بسا که چنین نیزبوده است و الله اعلم.
user_image
مهیار
۱۳۹۳/۰۱/۲۰ - ۰۶:۴۰:۲۳
"کنون ای خردمند ارج خرد" درست هستش.از آنجاییکه نسخ دستنویسی که به جای مانده برخی بخش هایش از میان رفته یا ناخواناست ، سپس تر واژگانی تازی در آن بخش ها افزوده گشته است که چیز شگرفی نیست همچون مصراع هایی که شوربختانه به شاهنامه دانسته افزوده و یا از آن کاسته شده است و ای کاش روزی ویرایش دوباره یابد.در پایان از همه دوستان خواهشمندم که پارسی را سپاسدار و نگهبانی نیک باشید و دست کم در نگرش هایی که بر سروده های فردوسی می نویسید پارسی باشد نه تازی.
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۳/۲۴ - ۱۵:۱۴:۵۱
دوستان نادیده، استاد شمس نظر این کمترین را در خوانش مصرع دوم از بیت آغازین خواسته اند ؛ زحمت افزا میشوم : افعال پیشوندی فراوانی زنده یاداستاد خانلری در جلد دوم تاریخ زبان فارسی ذکر فرموده است از آن جمله بر گذشتن به مانای رد شدن، سپری شدن ، برتر و بالا تر رفتن، بر افراشتن و......حکیم توس خود از جمله می فرماید : بیامد شهنشاه ازین سان به دشتهمی تاجش از مشتری بر گذشت و جایی دیگر خروشیدن تازی اسبان به دشتزبانگ تبیره همی بر گذشت.و شیخ شیراز :محل و قیمت خویش آن زمان بدانستمکه بر گذشتی و مارا به هیچ نخریدی گمان می برم با این شواهد و ابیات پس از نخستین بیت در آغاز خرد نامه باید اندیشه را فاعل فعل بر نگذرد بدانیم. وبا پوزش از گستاخی و همراه بهترین درودها.
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۳/۲۸ - ۱۱:۰۷:۳۰
کنون ای خردمند، وصف خرد؟ یا ارج خرد؟ وصف گرچه معنای ستایش نیز دارد ، اما روی سخن استاد با خردمندان است، آنان بی گمان میدانند خرد چیست ارج خرد را شاید جملگی ندانند ازین روست که به یادشان می آورد و تابدانجا که از فراوانی بی خردان دست از ستایش بر میدارد ، همه از ارج خرد و وصف خرد است که سخن میگوید چشم جانست ، رهنمای است، بهترین نعمت خداست و ارجمندی تو ازوست هر دو ثبت دیده شده است و هردو درست مینمایند. آنجا که می فرماید حکیما، چو کس نیست گفتن چه سود، مرا به یاد حدیث :کلم الناس علی قدر عقولهم می اندازد( عربی دان نیستم امید که درست نوشته باشم )
user_image
خرد
۱۳۹۳/۱۲/۰۹ - ۱۰:۲۳:۵۶
نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جان است و آنِ سه یاسفکر می کنم باید در واژه ی (آن) (ن) را با کسره خواند تا وزن شعر درست شود .
user_image
روفیا
۱۳۹۴/۰۱/۱۸ - ۰۳:۱۲:۵۷
نخست آفرینش خرد را شناسنگهبان جانست و آن سه پاسسه پاس تو چشم است وگوش و زبانکزین سه رسد نیک و بد بی‌گمانبا سلام پاس در مصرع دوم بیت اول یعنی نگاهبان ؟؟معنای مصرع چیست ؟خرد نگهبان جان است و همینطور نگهبان سه نگهبان ؟!در بیت دوم فردوسی کلیه واردات و صادرات را منحصر به سه حس بینایی و شنوایی و چشایی می داند ؟پس حس بویایی و لامسه چه ؟چه کارها که نمی شود با این دو حس کرد !!
user_image
سیاوش بابکان
۱۳۹۴/۰۱/۱۸ - ۰۷:۵۳:۳۷
روفیای گرامی،خرد نگهبان جان و هستی است ، پاس جدا از نگهبابی هم مانای نوبت نگهبانی دارد، هر یک ازین سه پاس به گونه ای نگهبان اند به سهم خویش و زمان خویش و نیز ای بسا شاعر از ان سه پاس پنداشت، گفتارو کردار نیک منظور داشته است و رنه وی از دو نگهبان دیگر خشایی و پرماس ( پرماسیدن، بسودن) نیک آگاه بوده است
user_image
مهرداد
۱۳۹۴/۰۲/۱۸ - ۰۲:۳۷:۱۹
با سلام این لینکی که گذاشتم لینک قدیمی ترین نسخه شاهنامه موجوده که در موزه ایتالیاست.طبق این لینک در صفحه 10 اون نوشته :کنون ای خردمند مرد خرد
user_image
فرزاد شهزاد
۱۳۹۵/۰۳/۱۶ - ۱۵:۱۵:۳۷
هلا ای بزرگ خردمند راد درودم زجان بر روان تو بادخرد مند دانا دل ای پیر توسخداوند بس رستم و اشکبوسخرد چون چکیده‌ست از خامه‌اتشه نامه‌ها گشته شهنامه‌اتاز آن جاودان در جهان زنده‌ایکه تخم سخن را پراکنده‌ایهمه روزگار وطن تیره شدچو تازی به خاک وطن چیره شدموالی چو نامید مارا عرب غم و درد آمد به جای طرب چو دیدی که زخمی‌ست قلب وطنو خون بارد از دیده‌ی مرد و زنقلم در کفت خنجر تیز شد ستم را نشان رفت و خونریز شدبرون آمد از جان تو این سرود تو گویی که ایران چنین گفته بودز شیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده‌ست کار که تاج کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
user_image
سعید
۱۳۹۵/۰۴/۳۱ - ۰۳:۲۶:۳۹
با درودی عاشقانه به نسل اندیش مندانعزیزان من دو ستان گل من به چند نکته اشاره می کنم با امید به این که در گفت و شنود با سایر فرهیخته گان مورد توجه قرار گیرد.یک : بعضی از حاشیه ها چنان اندیش مندانه است که من چندین بار آن را خوانده وسیر نشدم .دو : بعضی دیگر نشان از آن دارد که نگارنده حاشیهعاشق ادبیات گران سنگ پارسی است ولی در خواندن اشکال داشته و برای رفع ایراد در واقع به استاد مراجعه نموده است .سه : در هر شرایط باید ضمن پاس بانی از این پدیده زیبا در گسترده تر کردن آ ن به ویژه در نسل جوانهمانند دانشمند توس ویا مولانا تلاش کرد .توجه کنید :1- حکیما چو کس نیست کفتن چه سوددر تناقضی آ شکار پس از آن است که گوهر تابناک ادبیات جهان 9 دفتر شاهنامه را می سراید ( تا کسپیدا شود )2- در نیابد حال پخته هیچ خامپس سخن کوتاه باید والسلاموباز میبینید که در چار چوب همان تناقض است که مولانا شش دفتر مثنوی دیوان شمس فیه ما فیهمجالس سبعه و... را تقدیم بشریت میکند (همان حامعه ای که رینولد الین نیکلسون و آنه ماری شیمل و... را در بطن خود دارد / تا هر شرحی با استنساخ از شرح نیکلسون اعتبار یافته و شرح زنده یاد فروزان فر و استاد کریم زمانی در سایه قرار گیرذ .)در هر شکل به ظن من این شعر مانیفست بشریت است و قابلیت اعتنای آن تا حدی است که اگر استادان گران قدر روزی یک بار آن را در ابتدای هر جلسه به دانش پژوهان گوش زد کرذه (حد اقل سه بیت آخر را) وسپس ادامه دهند راهی بی هوده نرفته اند .با سپاس از این که با وقت گذاشتن برای خواندن این حاشیه عملا مرا مورد عنایت فرار داده به اید آن که روزی در هر خانه ای ترنم شاه کار های ادب پازسیجای گزین سریال های چندین صد ایپزودی عثمانیان گردد .
user_image
هو
۱۳۹۵/۰۹/۰۳ - ۱۴:۱۲:۵۸
درودکانال شاهنامه خوانی در راستای آشنایی با داستانهای شاهنامه در تلگرام ، راه اندازی شد:Shahnamekhani@
user_image
محمد الله کوشانی
۱۳۹۵/۰۹/۱۸ - ۲۱:۴۲:۳۰
درود به حاشیه نویسان و فرهینختگان گران قدر، نظریات و باز گشایی شما در راستایی واژه های این اثر گران سنگ فارسی راه را برای درک بیشتر جوانان نسل بعدی که آشنایی شان به واژه قدیم( در ناب) کمتر است کمک میکند و قابل ستایش است. در راستای معنی سوم(بَر) به مصرع شعر حافظ شیرازی اشاره میکنم :قرآن ز بر بخوانم با چارده روایتدراینجا به معنی حفظ کردن، یاد گرفتن ویا از یاد معنی میدهد. سپاس
user_image
محمدامین
۱۳۹۵/۱۱/۱۲ - ۰۰:۳۸:۲۳
سلام و درودبزرگ مرد ادب فارسی ایران، روحت شاد باشد!ازین شعر زیبای فردوسی در ترجمه و برگردان سوره طور بهره گرفتم.ازویی به هر دو سرای ارجمندگسسته خرد پای دارد ببند
user_image
محمدامین
۱۳۹۵/۱۱/۱۲ - ۰۰:۴۱:۲۱
البته با هم فکری دوست عزیز و ارجمندم ادیب فرزانه جناب آقای سعید تحریری
user_image
مسعود
۱۳۹۵/۱۲/۱۰ - ۰۸:۱۳:۰۶
درود، کاملا واضح است که این بخش از شاهنامه اشاره داد به تاکید همیشگی زرتشت بر خرد. بیت های 12 و 13 هم آشکارا به گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک اشاره می کند.
user_image
کمال داودوند
۱۳۹۶/۱۰/۲۲ - ۲۱:۵۵:۵۶
در این جا در مصرع دوم در این جا نیوشنده به معنی شنونده استوبیت های زیبا و دلنشین است
user_image
مهدی
۱۳۹۶/۱۱/۱۷ - ۱۶:۵۵:۳۱
با سلام٬من فکر میکنم که یک بیت از این بخش جا افتاده.بعد از بیت شانزدهم این بیت میاد:همیشه خرد را تو دستوردار بدو جانت از ناسزا دور دار
user_image
دکتر امین لو
۱۳۹۷/۰۲/۰۱ - ۰۶:۲۰:۵۱
مصرع دوم بیت هفتم به صورت زیر صحیح است.که دانا ز گفتار او برخورد
user_image
محمد
۱۳۹۷/۰۴/۲۶ - ۱۴:۵۱:۳۹
با سلام دوستان تو روخدا بس کنید این غلط املایی گرفتنارو...بس کنید از گفتن جابجایی بیت ها...شما رو به خدا راز درون شعر و به بحث بذارید...جناب فردوسی داره میگه خرد بهتر از هرچه ایزد بداد اونوقت شما به جای بحت روی این بیت بسیار مهم دارید میگید این علظه اون بیت جابجائه...مغز رو بردارید وگرنه همونجوری که جناب مولانا میگه پوست بهر خر است لطفا خر نباشیم لطفامعذرت میخوام بابت ادبیات اما مجبورم
user_image
آرمان پروانه
۱۳۹۷/۰۹/۱۵ - ۰۷:۱۷:۱۱
نغنوی به چه معنی است؟ تلفظ آن چگونه است؟با تشکر
user_image
nabavar
۱۳۹۷/۰۹/۱۵ - ۱۳:۰۴:۳۵
نَ غ نَ ویباسکون غاز غنودن به مانای آسودن استنَغنَوی = نیاساییاز آموختن یک زمان نغنوی=هیچگاه از یادگرفتن غافل مشو
user_image
ذبیح اله
۱۳۹۷/۱۲/۰۲ - ۱۰:۲۲:۲۱
حکیم طوس در دو بیت به خوبی تنها ابزار تفسیر و توضییح جهان را بر شمرده است. خرد؟خرد رهنمای و خرد دلگشایخرد دست گیرد به هر دو سرایازو شادمانی وزویت غمیستوزویت فزونی وزویت کمیست بسیار زیبا است.معتقد است جهان فعلی و جهان مادی را باید با خرد تفسیر کرد.و در جهان دیگر نیز حتما آفریننده ای خردمند رفتار خردمحور دراین جهان را می پسندد
user_image
امیر اهوارکی
۱۳۹۸/۰۵/۰۵ - ۰۶:۴۰:۱۷
این ابیات به خوبی، نخستین مخلوق در آفرینش یعنی عقل یا خرد را معرفی می کند. همانطور که در ابتدای کتاب الکافی آمده است که »اولُ ما خلق الله، العقل».
user_image
کسری
۱۳۹۹/۱۱/۰۳ - ۱۲:۲۰:۵۲
استادان ارجمند،سلام.ممنون می‌شم، مصراع دوم بیت سوم رو معنی بفرمایید.«ستایش خرد را به از راه داد»سپاسگزارم
user_image
کسری
۱۳۹۹/۱۱/۰۳ - ۱۲:۲۶:۳۶
استادان ارجمند،سلام.معنی «آن» در مصراع «نگهبان جانست و آنِ سه پاس» چیه؟ممنونم
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۱۱/۰۳ - ۱۷:۳۳:۳۸
گرامی کسرانخست آفرینش خرد را شناسنگهبان جانست و آن سه پاسسه پاس تو چشم است وگوش و زبانکزین سه رسد نیک و بد بی‌گمان[ آن ] درین جا به مانای تعلق داشتن و هم نگهبان بودن استخرد متعلق و نگهبان چشم و گوش و زبان است
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۱۱/۰۳ - ۱۷:۵۱:۰۱
گرامی کسراستایش خرد را به، از راه دادبه گمانم اگر خواننده این مصرع را بعد از ” به “ با کمی مکس می خواند معنای جمله بیشتر نمایان می شد.می گوید: اگر انصاف داشته باشیم و دادگر باشیم ستایش خِرَد خوب است
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۱۱/۰۳ - ۱۷:۵۹:۱۴
ستایش خرد را به، از راه دادخِرَد انصافاً سزاوار ستایش است
user_image
مصطفی قباخلو
۱۳۹۹/۱۱/۱۹ - ۰۱:۱۲:۵۵
با سلامبیت هفتم در مصراع دوم به جای از (او) صحیح می باشدچه گفت آن خردمند،مرد خرد**که دانا ز گفتار او برخورد
user_image
قانعی
۱۳۹۹/۱۲/۲۷ - ۰۳:۱۸:۴۷
در مصراع چه گفت آن سخن گویی مرد از خرد ، مقصود فردوسی از سخن گویی مرد ه بوده؟؟؟
user_image
nabavar
۱۳۹۹/۱۲/۲۷ - ۰۴:۴۷:۴۷
گرامی قانعیچه گفت آن هنرمند مَردِ خرد که دانا ز گفتار او برخوردگمانم اشتباهی در تایپ این بیت رخ دادهولی اگر به خوانش دکلمه ها گوش کنی بهتر واقف خواهی شد
user_image
bigzee
۱۴۰۰/۰۲/۱۴ - ۱۴:۵۸:۰۳
نخست آفرینش خرد را شناسنگهبان جانست و آن را سه پاسصحیح است. «آن» منظور نگهبان است و سه پاس دارد که در بیت بعدی توضیح می‌دهد. کلمه «را» در تایپ جا افتاده است.
user_image
manoch redparrot.۳۲@gmail.com
۱۴۰۰/۰۷/۰۲ - ۰۷:۰۲:۳۳
پر واضح است که گسسته بی معنی هست. درست گجسته از واژه پهلوی گجستک هست. گجسته متضاد خجسته و به معنی خبیث یا ناپاک هست. یعنی خرد ناپاکی را به بند میکند. پس میشود گجسته خرد پای دارد به بند
user_image
بهداد میرزایی
۱۴۰۰/۱۱/۰۷ - ۰۱:۲۴:۳۵
بنده دربارهٔ بخش ستایش خرد در شاهنامه نظری دارم که در کانال تلگرامی خودم نوشته ام. چون طولانی است، علاقمندان ناچار باید در کانالم به نام «شاهنامه شناسی» بخوانند. نشانی مقالهٔ نامبرده:  پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
سیامک یوسفی
۱۴۰۰/۱۱/۲۵ - ۰۷:۲۵:۰۷
در دو نمونه دستنویس که در بالا به نمایش گذارده اید بیت نخست چنین آمدهکنون ای خردمند ارج خرد . . .  وصف واژه تازی است و ارج واژه پارسی. آیا فردوسی "وصف" را برتر از "ارج" می دانسته؟ دیگر اینکه در آنچه در پی این بیت می آید ارج و جایگاه خرد ستوده شده نه اینکه از چگونگی آن پرده برداری شده باشد. شاید "ارج" درست تر باشد
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۰۹/۲۹ - ۰۲:۳۷:۳۲
درود و سپاس اندر وصفِ خرد کانالی هست بسیار عالی آدرس آن را در اینجا درج می نمایم برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۱۳ - ۰۶:۴۶:۵۵
پاس یا نگهبانِ نخست، گوش هست، جهتِ گوش دادن به نیکی ودور ماندن از گفتارِ کژه و ناراست. پاس دوم، راست ایستادن و نگاه کردن در آسمان برای یافتنِ مهترین پاس سوم، بر زبان جاری کردنِ خواسته و در زمان نگاه کردن به مهتر است. (هشیار باشید که تنها واژگانِ پهلوی را بر زبان آورید.) نگه کن بدین گنبد تیزگرد  که درمان ازویست و زویست درد برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
مهیار
۱۴۰۱/۱۰/۱۸ - ۰۶:۰۳:۵۸
نَغْنَوی: نیارامی، نیاسایی (غنودن: آرمیدن)
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۰۹:۲۸
درود، اکنون ای خردمند، وصفِ خرد، سزاوار است که در این سروده و در این جایگاه گفته شود. برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۱۰:۵۲
ای مردِ خردمند، در موردِ خرد چه میدانی، آن را در در اختیارِ دیگران قرار ده تا گوشِ شنوندگان از آن بهره گیرد.
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۱۱:۴۲
خرد بهترین هدیه از سویِ پروردگار است و سزاوار است از راه داد و انصاف، آن را ستایش نمود. برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۱۲:۵۴
این خرد هست که راهنمایی می نماید و دل گشای هر خردمند هست در زندگی و این خرد در هر دو سرای زمین و پردیس دستگیر هست. برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۱۴:۰۴
شادمانی، غم، شادی و افسردگی و کمی و کاستی و فزونی همه را در خرد جستجو کن، که نداشتنش بد اختری را به دنبال دارد و داشتن و فزونیِ خرد، به اختری و بخت یاری. برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۱۵:۱۶
هر چقدر انسانی، روشن روان باشد و پاک دل، اگر از خِردِ کمتری بهره داشته باشد (خرد تیره)، در این دنیا شادزی نخواهد بود و زندگیِ خوبی نخواهد داشت. برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1  
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۱۶:۰۴
مردِ خردمندی در موردِ خرد، حرفها و سخنانی داشت که نیاز هست مردمِ دانا از آن بهره مند شوند.
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۱۸:۰۹
آن مردِ دانا چنین می گوید: هر آن کس که کم خرد، باشد، همیشه از نتیجه و عواقبِ کردارِ خویش، در رنج خواهد بود(شاهنامه، راهِ کسبِ خرد و فزون نمودنِ آن و راهِ دستیابی به داناییِ روز افزون را به ما یاد خواهد داد). برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۱۹:۱۷
افرادِ دانا، فردِ کم خرد را دیوانه می خواند و اطرافیانِ کسی که از خرد بهره ی کمی دارد را به چشمِ بیگانه می ننگرند. برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۲۱:۰۸
با داشتنِ خرد و فزون نمودنِ آن در هر دو سرای زمین و بهشت ارجمند خواهی بود و گسسته خرد(فردِ کم خرد) همیشه در بندِ دیوان خواهد بود. (فردوسی در فصل های بعدی راهِ به بند کشیدنِ دیو ها را به ما یاد می دهد.) برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۲۵:۰۵
شاهنامه کتابِ شناختِ جفت ها، همه جفت هستند و ایزد یکیست(برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1)، باید بدانید که جفتِ جان، خرد هست(به نامِ خداوندِ جان و خرد) و راهِ افزایش خرد اینست که جز ذاتِ پروردگار که قابل دیدن نیست و نباید چشم ها را به دیدنِ آن رنجه داد، بقیه یِ چیزها را تا ندیدید باور نکنید. خرد را سه پاس(نگهبان) تشکیل میدهند چشم و گوش و زبان و در بینِ اینها چشم مهتر بر سه نگهبانِ دیگر هست و چشمِ جان خرد هست و تو بدون چشم(خرد)، نخواهی توانست شاد زی باشی.
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۲۶:۱۱
ابتدا باید با آفرینشِ خرد آشنا شوی، خرد نگهبانِ جان هست و خود نیز برای سه نگهبان. برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۲۸:۰۲
فردوسی در این حفت سروده می گوید: خرد و جان را واقعا چه کسی میتواند ستایش کند، و اگر من ستایش کنم چه کسی را یارای گوش دادن و درکِ این سخنان است. (گویا فردوسی اسراری را می داند و اما قادر به گفتنِ آن اسرار نیست، چه بسا گوشِ نامحرم نباشد جای پیغامِ سروش) برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۲۹:۳۲
فردوسی به افرادِ دانا می گوید وقتی کسی نیست که این سخنان را بشنود، سخن کفتن در این مورد بی فایده است، و از مردمِ دانا می خواهد تا در نحوه یِ آفرینش سوال بپرسند. برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۳۱:۵۱
بپرس ای تو که نتیجه یِ خلق و آفرینشِ خدا هستی، بپرس تا از آشکار و نهان با دیدنِ چشمِ خودت آگاه شوی. برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۳۴:۰۰
فردوسی می گوید: از طریقِ سخنانِ افرادِ دانا ره جو باش و راه جویی کن و در دنیا بگرد و به همه از این دانشی که داری بگو (منظور داد و دهش). فریدونِ فرخ، فرشته نبود  ز مشک و ز عنبر، سرشته نبود  به داد و دِهِش یافت او نیکویی تو داد و دهش کن، فریدون تویی برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۳۵:۲۸
اگر به دنبالِ دانشِ ناب باشی و آن را بیابی، چنان لذتی را تجربه خواهی کرد زمانی را نخواهی توانست به استراحت( غنودن) و یا تفریح اختصاص دهی و تمامِ زمانت برای یادگیری خواهد بود.
user_image
فریستا
۱۴۰۱/۱۰/۲۹ - ۰۸:۳۶:۴۷
و اگر به شاخِ دانش برسی، خواهی دید که این دانشِ ناب، آنچنان بینهایت و فراوان هست که نخواهی توانست به ریشه آن برسی. (اشاره به اینکه تمامیِ دانش ها و اسرار نزد/ی خداست) برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
user_image
حمید سیفان
۱۴۰۲/۰۲/۲۵ - ۰۲:۳۷:۰۲
در بیت دوازدهم : نخست آفرینش خرد را شناس     نگهبان جان است و آن سه پاس به صورت : نخست آفرینش خرد را شناس    نگهبان جان است و آن یک سه پاس به لحاظ وزنی بهتر به نظر می‌رسد و در بیت بعدی چشم و گوش و زبان ، در پاسبانی از انسان قدر و منزلت یکسانی دارند.
user_image
امید صادقی
۱۴۰۲/۰۲/۲۷ - ۲۱:۰۱:۵۵
کنون تا چه داری بیار از خرد. که گوش نیوشنده ز او بر خورد.    آیا در این بیت فردوسی از خردمندان دعوت می‌کند که درباره‌ی خرد برای شنوندگان بگویند؟ 
user_image
امید صادقی
۱۴۰۲/۰۲/۲۷ - ۲۱:۰۷:۲۳
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود. از این پس بگو کآفرینش چه بود.   منظور از "حکیما" چیست؟ فردوسی در مصرع اول چه کسی را مخاطب قرار داده؟ آیا فردوسی می‌فرماید چون شنونده‌ای نیست به جای صحبت کردن از خرد، درباره‌ی آفرینش باید صحبت کرد؟ 
user_image
محسن دلیرانی
۱۴۰۲/۰۳/۲۰ - ۲۲:۲۰:۱۲
در> خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به "هر دو سرای" و همچنین:  چو "دیدار" یابی به شاخ سُخُن بدانی که "دانش نیاید به بُن" میشه متوجه شد خرد "دانش-و علم" نیست! و اینکه علم فیزیک و شیمی و ریاضی و... کلا علم و دانش فقط به درد اینجا میخوره نه جایی دیگه- مهندسی سازه یا پزشک جراح یا پرفسور ریاضی دان دانشش خارج از چهارچوب این عالم هیچ کاری که از پیش نمی‌بره در کل بلااستفاده خواهد شد! منظور اینه و بسیار بیشتر از این! در کاوش بُن هر اتم به ارتعاش می‌رسیم (حرکت-جنبش تعبیر شاعرانه اش رقص > رقص است زبان ذره زیراجز رقص دگر بیان ندارد) که اون بُن رو اگر در یک زاویه به اون بُن منطبق کنیم می‌بینیم انگار میخواد بگه! جوینده ی واقعیت ها (واقع - فیزیک) نمیتونه حقیقت رو دریابه(چیستی و علت دیده شدن چیزی که واقع شده - حقیقت دایره ای که به واسطه چرخش پره های پنکه می‌بینیم واقعیته ولی حقیقتش حرکت سریع چند پره است) نکته چرخش الکترون به دور هسته!! ♠   
user_image
PersoLatin
۱۴۰۲/۰۶/۰۹ - ۰۸:۲۱:۱۶
معنی "یارد" در این قسمت چیه؟ باسپاس خرد را و جان را که یارد ستود - و گر من ستایم که یارد شنود
user_image
محمدجواد خرمدینی
۱۴۰۲/۰۸/۲۴ - ۱۴:۳۳:۴۵
درود  در توضیح بیت شماره ۲ "کنون تا چه داری بیار ..." به نظر بنده :  فردوسی امر می‌کند به آوردن چیزی با پشتوانه عقل یعنی اگر علم داری آنرا را بیار یعنی به عمل تبدیل کن یعنی خردمندانه تلاش و کار کن / و این می‌شود اعتبار و آبرو برای تو از طریق نقل کنندگان عمل ارزشمند تو برای دیگران / این نکته بر این اساس که فردوسی امر به آوردن کرده و تو مشغول آوردن هستی نه جار زدن و حرف زدن...عظمت تو را دیگران نقل می‌کنند.   
user_image
برمک
۱۴۰۳/۰۵/۲۵ - ۲۰:۲۱:۳۹
چنین است دردستنویسهای  نخستین و خالقی مطلقکنون ای خردمند  ارج خردبدین جایگه گفتن اندر خورد
user_image
محمود لطفی
۱۴۰۳/۰۶/۱۰ - ۰۶:۰۲:۱۳
هشیوار دیوانه خواند ورا.......همان خویش بیگانه داند ورا حقیقت بیماران اسکیزوفرنی فکر کنم مشکل باورهای کور کورانه غلط ماست.  
user_image
ابراهیم ایزدی دستگردی
۱۴۰۳/۰۶/۲۹ - ۰۶:۲۲:۲۲
خرد، چشم جان است چون بنگری تو بی چشم، شادان جهان نسپَری،   فرزانه خردمند توس ، جای دیگر  در بخشی از پادشاهی بهرام گور، از زبان موبد  در
پاسخ به فرستاده قیصر می‌فرماید: خرد دارد ای پیر بسیار نامرساند خرد پادشا را به کام یکی مهر خوانند و دیگر وفاخرد دور شد درد ماند و جفا زبان‌آوری راستی خواندشبلنداختری زیرکی داندش گهی بردبار و گهی رازدارکه باشد سخن نزد او پایدار پراگنده اینست نام خرداز اندازه‌ها نام او بگذرد تو چیزی مدان کز خرد برترستخرد بر همه نیکویها سرست _تا به این شاه‌بیت می‌رسد که: خرد جوید آگنده راز جهانکه چشم سر ما نبیند نهان  
user_image
ابراهیم ایزدی دستگردی
۱۴۰۳/۰۶/۲۹ - ۱۳:۰۴:۵۴
در داستان کسریٰ با بوذرجمهر ، چون شاه می‌پرسد راه مبارزه با دیو چیست،  بوذرجمهور، خرد را سلاح مقابله با دیوان می‌داند:   ز دانا بپرسید پس شهریار، که چون دیو با دل کند کارزار،   به بنده چه داده‌ست کیهان خدیو؟ که از کار کوتَه کند دست دیو.   چنین داد
پاسخ که دست خرد ز کردار آهرمنان بگذرد   خرد باد جان تو را رهنمون که راهی درازست پیش اندرون   _تا به این شاه بیت می‌رسد که:   ز شمشیر دیوان خرد جوشنست دل و جان داننده زو روشنست
user_image
ابراهیم ایزدی دستگردی
۱۴۰۳/۰۶/۲۹ - ۱۳:۱۱:۳۱
کنون ای خردمند! ارج خرد بدین جایگه گفتن اندر خورَد