
فردوسی
بخش ۴ - گفتار اندر آفرینش مردم
چو زین بگذری مردم آمد پدید
شد این بندها را سراسر کلید
سرش راست بر شد چو سرو بلند
به گفتار خوب و خرد کار بند
پذیرندهٔ هوش و رای و خرد
مر او را دد و دام فرمان برد
ز راه خرد بنگری اندکی
که مردم به معنی چه باشد یکی
مگر مردمی خیره خوانی همی
جز این را نشانی ندانی همی
تو را از دو گیتی بر آوردهاند
به چندین میانجی بپروردهاند
نخستین فطرت پسین شمار
تویی خویشتن را به بازی مدار
شنیدم ز دانا دگرگونه زین
چه دانیم راز جهان آفرین
نگه کن سرانجام خود را ببین
چو کاری بیابی از این به گزین
به رنج اندر آری تنت را رواست
که خود رنج بردن به دانش سزاست
چو خواهی که یابی ز هر بد رها
سر اندر نیاری به دام بلا
نگه کن بدین گنبد تیزگرد
که درمان ازوی است و ز اوی است درد
نه گشتِ زمانه بفرسایدش
نه آن رنج و تیمار بگزایدش
نه از جنبش آرام گیرد همی
نه چون ما تباهی پذیرد همی
از او دان فزونی از او هم شمار
بد و نیک نزدیک او آشکار
تصاویر و صوت



نظرات
نیما
پاسخ: با تشکر، جایگزینی مطابق نظر شما انجام شد.
کامران
کامران
رسته
ملک تاج شعلا
صادق
سعید
ابراهیم
امین کیخا
مجتبی محمدی
امین کیخا
شکوه
دکتر ترابی
روفیا
جواد
سیاوش بابکان
حمید
محمد چاپچی
محمدحسین عباسی
آرش
Eli
کیارش
مصطفی قباخلو
مصطفی قباخلو
بیتا bitamohseni۹۰۱@gmail.com
مرتضی
پاسخگوی اعمالش باشد. و تو این خلقت خویش را سبک منگر. این نگاه بخصوص با بیت بخش قبلی دارای قرابت معنایی است، آنجا که حکیم درباره ی حیوانات می فرماید: نداند بد و نیک فرجام کار نخواهد ازو بندگی کردگار از این رو از آنجا که پروردگار در ابتدا خرد را به انسان عطا نموده در روز حساب در آخر از او بازخواست خواهد نمود. البته تایید صحت این تفسیر به باور حقیر در گروی رد یا تایید اعتبار کلمه ی شمار به مانای روز حساب در کلام فردوسی است. با مهر.
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
فریستا
عماد نوری
Avesta Gdzi
برمک
برمک