فردوسی

فردوسی

بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب

۱

سخن هر چه گویم همه گفته‌اند

بر باغ دانش همه رفته‌اند

۲

اگر بر درخت برومند جای

نیابم که از بر شدن نیست رای

۳

کسی کو شود زیر نخل بلند

همان سایه ز او بازدارد گزند

۴

توانم مگر پایه‌ای ساختن

بر شاخ آن سرو سایه فکن

۵

کز این نامور نامهٔ شهریار

به گیتی بمانم یکی یادگار

۶

تو این را دروغ و فسانه مدان

به رنگ فسون و بهانه مدان

۷

از او هر چه اندر خورد با خرد

دگر بر ره رمز و معنی برد

۸

یکی نامه بود از گه باستان

فراوان بدو اندرون داستان

۹

پراگنده در دست هر موبدی

از او بهره‌ای نزد هر بخردی

۱۰

یکی پهلوان بود دهقان نژاد

دلیر و بزرگ و خردمند و راد

۱۱

پژوهندهٔ روزگار نخست

گذشته سخن‌ها همه باز جست

۱۲

ز هر کشوری موبدی سالخَورد

بیاورد کاین نامه را یاد کرد

۱۳

بپرسیدشان از کیان جهان

و زان نامداران فرخ مهان

۱۴

که گیتی به آغاز چون داشتند

که ایدون به ما خوار بگذاشتند

۱۵

چه گونه سر آمد به نیک اختری

بر ایشان همه روز گُند آوری

۱۶

بگفتند پیشش یکایک مهان

سخن‌های شاهان و گشت جهان

۱۷

چو بشنید از ایشان سپهبد سخن

یکی نامور نامه افکند بن

۱۸

چنین یادگاری شد اندر جهان

بر او آفرین از کهان و مهان

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 21
شاهنامهٔ دیگری از کتابخانهٔ بریتانیا - نسخه‌برداری شده توسط غیاث‌الدین بایزید صراف به سال ۸۹۱ هجری قمری » تصویر 10
شاهنامهٔ مصور نسخه‌برداری شده در هند » تصویر 32
شاهنامه خالقی مطلق - دفتر یکم - تصویر ۴۵
فرید حامد :
سهراب سیفی :
فرشید ربانی :
عندلیب :
فرهاد بشیریان :

نظرات

user_image
کارن
۱۳۸۹/۱۲/۲۱ - ۰۶:۰۴:۵۸
بیت دوم بجای رای باید پای گرددبیت چهارم بجای پایه ای باید گردد پایگهبیت پنجم مصرع دوم : بمانم به گیتی یکی یادگاربیت ششم مصرع دوم : به یکسان روشن زمانه مدانبیت هفتم مصرع دوم : و حذف شودبیت دوازدهم مصرع دوم بجای یاد بگردد گردبیت سیزدهم مصرع دوم بعد از نامداران و اضافه شودبیت پانزدهم مصرع دوم : بریشان بر ان روز گنداوریبیت هفدهم مصرع دوم بجای نافه بگردد نامه
user_image
شازده کوچولو
۱۳۹۱/۰۵/۲۰ - ۱۶:۳۰:۲۹
ازو هر چه اندر خورد با خرددگر بر ره رمز و معنی بردقابل توجه دوستانی که در پی تفسیر شاه نامه هستن
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۰۹ - ۰۵:۲۳:۵۳
از رنگ بردن یعنی نابود کردن هیچ و پوچ کردن تورا دشمن امد به گه بر نشست. یکی گرزه گاو پیکر بدست
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۰۹ - ۰۵:۲۵:۰۲
همه بند و نیرنگ از رنگ برد دلارام بگرفت و گاهت سپرد
user_image
مجید امیری مندیl
۱۳۹۲/۰۲/۲۸ - ۱۴:۵۹:۲۶
اشتباهچگونه سر آمد به نیک اختریبر ایشان همه روز کند آوری--درستبر ایشان همه روز گُندآوری
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۲۸ - ۱۵:۴۲:۲۳
گنداوری و کنداوری هردو درست است به خوزستانی گند به معنی بیضه است و کندا ور یعنی انکس که مردانگی دارد و نیز لغت انگلیسی gonad. هم از این ریشه است به عربی که جند معنی سرباز دارد و نیز ارتش از لغت گند گرفته شده است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۰۴ - ۱۶:۴۶:۱۹
هر سپاه چند گند بوده است و سرکرده گند را گند سالار می گفته اند در دوره ساسانیان
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۳/۰۴ - ۱۶:۵۰:۳۹
با فرخ لغت زیبایی نظامی گنجوی دارد و ان فرخ نبرد است یعنی انکس که در نبرد بختیاری دارد و پیروز می شود
user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۰۷/۰۹ - ۰۸:۵۲:۵۳
بیت ششم :تو این را دروغ و فسانه مخوانبدان سان روش در زمانه مدان .......
user_image
پدرام
۱۳۹۳/۱۲/۱۶ - ۱۶:۵۶:۰۳
بیت یکی مانده به آخر، مصرع دوم:«یکی نامور نامه افکند بن» درست استبه اشتباه نافه آمده
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۱۱/۰۶ - ۱۴:۵۰:۰۵
درستش این است، بر پایه جلال خاقی مطلقگفتار اندر فراهم آوردن شاهنامهسَخُن هرچه گویم همه گفته‌اند | برِ باغِ دانش همه رُفته‌انداگر بر درختِ بَرومند جای | نیابم که از برشدن نیست پایتوانم مگر پایگه ساختن | برِ شاخِ آن سروِ سایه‌فگنکسی کو شود زیر نخل بلند | همان سایه زو بازدارد گزندازین نامور نامه‌ی شهریار | بمانم به گیتی یکی یادگارتو این را دروغ و فَسانه مدان | به یکسان رَوِشنِ زمانه مدانازو هرچه اندرخورد با خرد | دگر بر ره رمز معنی بردیکی نامه از گه باستان | فراوان بدو اندرون داستانپراگنده در دست هر موبدی | ازو بهره‌یی نزد هر بخردییکی پهلَوان بود دهقان‌نژاد | دِلیر و بزرگ و خردمند و رادپژوهنده‌ی روزگار نُخُست | گذشته سَخُن‌ها همه باز جستز هر کشوری موبدی سالخوَرد | بیاورد کین نامه را گرِد کردبپرسیدشان از کَیان جهان | وُزان نامداران و فرّخ مِهانکه گیتی به آغاز چون داشتند | که ایدون به ما خوار بگذاشتندچگونه سرآمد به نیک اختری | بریشان‌بر آن روز کُنداوریبگفتند پیشش یکایک مِهان | سَخُن های شاهان و گشت جهانچوبشنید ازیشان سپهبد سَخُن | یکی نامور نامه افگند بنچُنین یادگاری شد اندر جهان | برو آفرین از کِهان و مِهان
user_image
حسنک وزیر
۱۳۹۶/۱۲/۱۱ - ۱۴:۲۸:۰۹
در زبان تالشی هم به بیضه، q'nd گفته می شود. برای مثال وقتی کسی بخواد ارادت خودش رو به طرف مقابل بیان کنه بهش میگه: ایشتی قئندی بِهَم!
user_image
مسیر موفقیت
۱۳۹۷/۱۱/۰۶ - ۱۰:۴۹:۵۴
بسیار جالب و زیبا بود. واقعا لذت بردم!
user_image
ه طالبی
۱۳۹۸/۰۱/۰۱ - ۱۶:۰۱:۲۱
درود بر شما،در این که فردوسی مسلمان بوده به سختی می توان شک کرد. ولی در این بخش چند بیت وجود دارد که با سبک و سیاق سروده های فردوسی سازگار نیست. خوب است اهل علم و ادب به دور از تعصبات، که دشمن اندیشه و خرد است، از این جنبه به موضوع نگاه کنند. اکنون نمی خواهم این بیت ها را نام ببرم، تا اندیشه ها سودار و اریب، نشود، شاید در زمانی دیگر.
user_image
ه طالبی
۱۳۹۸/۰۱/۰۲ - ۱۲:۰۲:۲۰
لطفاً مطلب پیش را پاک کنید. اشتباهی اینجا آورده شده است.
user_image
پریا
۱۳۹۸/۰۱/۰۹ - ۱۰:۱۲:۳۵
بیت ششمبه تصحیح جلال خالقی مطلق: تو این را دروغ و فسانه مدان!به یَکسان رَوِشنِ زمانه مدان!
user_image
ناصر
۱۳۹۸/۰۱/۰۹ - ۱۴:۵۸:۲۷
واقعاَ این محسن 2 راست گفته که خالقی مطلق اشتباه زیاد داره یا بعضی چیزا رو عوض می کنه آخه تو این را دروغ و فسانه مدان!به یَکسان رََوِِشنِِ زمانه مدان!یعنی چهدر تمام شاهنامه لغت ” رَوِشنِ “ آیا وجود دارد؟اگر کسی میداند ،بیاورد
user_image
پیام
۱۳۹۹/۱۱/۱۴ - ۲۰:۴۳:۱۳
حالا این واژه رَوِشنِ رو جناب آقای خالقی مطلق شرح و تفسیری ازش ارائه نکردن؟
user_image
حمید دوستی نژاد
۱۳۹۹/۱۱/۲۱ - ۱۹:۴۹:۰۲
با درود فراوانبیت ششم را از گذشته چنین در خاطر دارم:تو این را دروغ و فسانه مدانبه یکسان رَوِش در زمانه مدانو گمان میکنم این درست است
user_image
علیرضا منصوری
۱۴۰۱/۰۷/۰۷ - ۱۷:۴۸:۳۲
اصل اول شاهنامه  به نام خداوند جان و خرد       کز این برتر اندیشه بر نگذرد   خداوند نام و خداوند جای      خداوند روزی ده رهنمای سخن هرچه گویم همه گفته اند     بر باغ دانش همه رفته اند #علیرضا_منصوری
user_image
Avesta Gdzi
۱۴۰۲/۰۲/۱۱ - ۱۸:۰۲:۱۰
اشاره دارد به تدوین شاهنامه منثور ابومنصوری توسط سپهبد ابومنصور محمدبن عبدالرزاق که ماخذ و مرجع حکیم طوس برای نوشتن شاهنامه به نظم است.
user_image
کیخسرو روشنا
۱۴۰۲/۰۳/۱۹ - ۱۶:۰۶:۵۷
با استناد به کتاب «سراینده کاخ نظم بلند» اثر تحقیقی استاد مهدی سیدی استاد دانشگاه فردوسی مشهد، این بخش از شاهنامه مربوط است به نحوه گردآوری شاهنامه‌ی ابومنصوری که یکی از والیان و سپهبدان در سالیان پیش از فردوسی بوده است و چنان که خود فردوسی می‌گوید: «یکی پهلوان بود دهقان نژاد» از دهقانانی بوده است که به سبب نیک روشی در میان مردم محبوب گشت و به مقام دست یافت هرچند که بخت با وی یار نبود و خود و شاهنامه‌اش مورد غضب سلطان وقت قرار گرفتند. آنچه در این مجموعه مقالات بدان اشاره شده آنست که فردوسی خود از طریق یکی از فرزندان ابومنصور به نسخه‌ای از شاهنامه منثور وی دستیافته و وظیفه ای به او محول گشت تا این اثر را منظوم کرده و با حکمت عجین گردد.
user_image
برمک
۱۴۰۳/۰۵/۲۵ - ۲۳:۱۷:۲۶
جای نخل بلند، سرو بلند است چرا که  نخل برومند است و او گوید همه بر باغ دانش همه رفته اند و اگر بر درخت برومند جا نیابم توان زیر سرو بلند رفت چرا که اگر زیر سایه سرو نابرومند روی و از برش بر نخوری  از سایه اش برخوری پس میکوشم زیر همان سایه سرو سایه فکن نابرومند رومسخن هر چه گویم همه گفته‌اندبر باغ دانش همه رفته‌اند اگر بر درخت برومند جاینیابم که از بر شدن نیست رای کسی کو شود زیر سرو بلندهمان سایه ز او بازدارد گزند توانم مگر پایه‌ای ساختنبر شاخ آن سرو سایه فکن