
فردوسی
بخش ۹ - داستان دقیقی شاعر
۱
چو از دفتر این داستانها بسی
همی خواند خواننده بر هر کسی
۲
جهان دل نهاده بدین داستان
همان بخردان نیز و هم راستان
۳
جوانی بیامد گشاده زبان
سخن گفتن خوب و طبع روان
۴
به شعر آرم این نامه را گفت من
از او شادمان شد دل انجمن
۵
جوانیش را خوی بد یار بود
ابا بد همیشه به پیکار بود
۶
بر او تاختن کرد ناگاه مرگ
نهادش به سر بر یکی تیره ترگ
۷
بدان خوی بد جان شیرین بداد
نبد از جوانیش یک روز شاد
۸
یکایک از او بخت برگشته شد
به دست یکی بنده بر کشته شد
۹
برفت او و این نامه ناگفته ماند
چنان بخت بیدار او خفته ماند
۱۰
الهی عفو کن گناه ورا
بیفزای در حشر جاه ورا
تصاویر و صوت




نظرات
علی رضا
حمید قاسمی
ناشناس
کارن
ناشناس
سیاوش بابکان
نا شناس
روفیا
merce
merce
مجتبی خراسانی
ایران نژاد
lyam
علی رستمی
مسیر موفقیت
سپهر سمیعی
کیخسرو گره
علی
مصطفی قباخلو
Ben Omar
Avesta Gdzi
Ali Persia
Ali Persia
برمک
پیروز نهاوندی