فردوسی

فردوسی

بخش ۱

۱

چو بنشست بر تخت شاه اردشیر

از ایران برفتند برنا و پیر

۲

بسی نامداران گشته کهن

بدان تا چگونه سرآید سخن

۳

زبان برگشاد اردشیر جوان

چنین گفت کای کار دیده گوان

۴

هر آنکس که برگاه شاهی نشست

گشاده زبان باد و یزدان پرست

۵

بر آیین شاهان پیشین رویم

همان از پس فره و دین رویم

۶

ز یزدان نیکی دهش یاد باد

همه کار و کردار ما داد باد

۷

پرستندگان راهمه برکشیم

ستمگارگان را به خون درکشیم

۸

بسی کس به گفتارش آرام یافت

از آرام او هرکسی کام یافت

۹

به پیروز خسرو سپردم سپاه

که از داد شادست و شادان ز شاه

۱۰

به ایران چو باشد چنو پهلوان

بمانید شادان و روشن روان

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 3309
شاهنامهٔ خالقی - دفتر هشتم - تصویر ۳۸۵

نظرات

user_image
صادق
۱۳۹۵/۰۲/۲۲ - ۰۸:۵۱:۵۵
کسی معنی این شعر نداره
user_image
J.H
۱۳۹۶/۰۷/۳۰ - ۱۱:۵۷:۱۳
سلاممعنی شعر پادشاهی اردشیر شیروی در سایت زیر آمده است پیوند به وبگاه بیرونی/
user_image
میرفخرایی
۱۳۹۷/۰۵/۲۸ - ۰۷:۵۸:۴۵
مصرع 4: "سُراید" صحیح است به جای "سرآید". سخن سراییدن به معنی سخن شیوا گفتن است.مصرع 6:فاصلهء میان دو کلمه "کار" و "دیده" زاید است. "کاردیده" یک کلمه است، به معنی کسی که تجربه (جنگیدن) دارد(veteran=). کار (مانند واژهء "کارزار") به معنی جنگ است و همریشه با واژهء انگلیسی war.