فردوسی

فردوسی

بخش ۱

۱

سکندر چو بر تخت بنشست گفت

که با جان شاهان خرد باد جفت

۲

که پیروزگر در جهان ایزدست

جهاندار کز وی نترسد بدست

۳

بد و نیک هم بگذرد بی‌گمان

رهایی نباشد ز چنگ زمان

۴

هرانکس که آید بدین بارگاه

که باشد ز ما سوی ما دادخواه

۵

اگر گاه بار آید ار نیم‌شب

به پاسخ رسد چون گشاید دو لب

۶

چو پیروزگر فرهی دادمان

در بخت پیروز بگشادمان

۷

همه زیردستان بیابند بهر

به کوه و بیابان و دریا و شهر

۸

نخواهیم باژ از جهان پنج سال

جز آنکس که گوید که هستم همال

۹

به درویش بخشیم بسیار چیز

ز دارنده چیزی نخواهیم نیز

۱۰

چو اسکندر این نیکویها بگفت

دل پادشا گشت با داد جفت

۱۱

ز ایوان برآمد یکی آفرین

بران دادگر شهریار زمین

۱۲

ازان پس پراگنده شد انجمن

جهاندار بنشست با رای‌زن

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 2095
شاهنامه خالقی مطلق - دفتر ششم - تصویر ۱۵

نظرات

user_image
کیادرویش
۱۳۹۳/۰۷/۱۵ - ۱۳:۵۸:۵۵
این بخش به نظر من عالی بود.
user_image
جهانگیر
۱۳۹۳/۰۸/۲۱ - ۱۵:۲۸:۰۲
با درود لطفا اصلاخ بفرمایید:به درویش بخشیم بسیار چیزز دارنده چیزی نخواهیم نیزچو اسکندر این نیکوییها بگفتدل پادشا گشت با داد جفت
user_image
دکتر امین لو
۱۳۹۶/۰۳/۲۴ - ۰۵:۰۰:۴۰
به دوریش بخشیم بسیار چیز ز دارنده چیزی نخواهیم نیزدر بیت فوق کلمه "دوریش" صحیح نیست و درویش صحیح است.
user_image
علی محمدی
۱۳۹۹/۱۰/۰۱ - ۱۷:۴۱:۵۱
بعضی ها بر این باورند که حکایت های شاهنانه حقیقی است در حالی فردوسی کتاب تاریخ ننوشته و نامهای که در اشعارش بکار می برد اکثرا مستعار است اما برای انها حقیقتی وجود دارد که فردوسی هدفش بیان ان حقیقت نیست البته بعضی نامها حقیقی است اما حکایت فردوسی به حقیقت ان نامها ارتباطی نداد مثل همین اسکند ر که در اینجا از نام اسطو هم استفاده شده و لی انچه واقع می شود به ان دو اصلا ربطی ندارد فردوسی داستانی را بر این دو نام بزبان شعر می نویسید که مردم با علاقه مندی انها را بخوانند تا زبان پارسی زنده بماند در این حکایت اسکند = کوروش است که سد ذوالقنین در انتهای کوه قفقاز به دریای خزر نوشتهتا ادربایجان را از هجوم ترکان تاتار و مغول حفظ کند و کرد و ترکان از طرف شرق خزر امدندو ایران و اذربایجان را اشغال کردند و زبان ترکی را به اذربایجان وارد کردند تا ان زمان مردم اذربایجان به زبان تاتی که از پهلوی جدا شده سخن می گفتند و اسکندر به معنی یاوری کننده است که مردم تات زبان اذربایجان ان زمان به کوروش داده اند چون بر انها کمک کرد و با ساختن سد ذوالقرنین = در بند و جلوی هجوم تاتار و مغول = یاجوج و ماجوج را سد کرد