
فردوسی
بخش ۷
۱
چو بهرام برگشت با طوس گفت
که با جان پاکت خرد باد جفت
۲
بدان کان فرودست فرزند شاه
سیاوش که شد کشته بر بی گناه
۳
نمود آن نشانی که اندر نژاد
ز کاوس دارند و ز کیقباد
۴
ترا شاه کیخسرو اندرز کرد
که گرد فرود سیاوش مگرد
۵
چنین داد پاسخ ستمکاره طوس
که من دارم این لشکر و بوق و کوس
۶
ترا گفتم او را بنزد من آر
سخن هیچگونه مکن خواستار
۷
گر او شهریارست پس من کیم
برین کوه گوید ز بهر چیم
۸
یکی ترکزاده چو زاغ سیاه
برین گونه بگرفت راه سپاه
۹
نبینم ز خودکامه گودرزیان
مگر آنک دارد سپه را زیان
۱۰
بترسیدی از بیهنر یک سوار
نه شیر ژیان بود بر کوهسار
۱۱
سپه دید و برگشت سوی فریب
بخیره سپردی فراز و نشیب
تصاویر و صوت

نظرات
سپهر آزاد