فردوسی

فردوسی

بخش ۱

۱

جهاندار هوشنگ با رای و داد

به جای نیا تاج بر سر نهاد

۲

بگشت از برش چرخ سالی چهل

پر از هوش مغز و پر از رای دل

۳

چو بنشست بر جایگاه مهی

چنین گفت بر تخت شاهنشهی

۴

که بر هفت کشور منم پادشا

جهاندار پیروز و فرمانروا

۵

به فرمان یزدان پیروزگر

به داد و دهش تنگ بستم کمر

۶

و زان پس جهان یک‌سر آباد کرد

همه روی گیتی پر از داد کرد

۷

نخستین یکی گوهر آمد به چنگ

به آتش ز آهن جدا کرد سنگ

۸

سر مایه کرد آهن آبگون

کز آن سنگ خارا کشیدش برون

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 34
شاهنامهٔ دیگری از کتابخانهٔ بریتانیا - نسخه‌برداری شده توسط غیاث‌الدین بایزید صراف به سال ۸۹۱ هجری قمری » تصویر 14
شاهنامه خالقی مطلق - دفتر یکم - تصویر ۶۹
فرید حامد :
سهراب سیفی :
فرشید ربانی :
عندلیب :
فرهاد بشیریان :
محمدیزدانی جوینده :

نظرات

user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۲/۱۶ - ۰۵:۲۷:۵۰
کشور در کتاب بندهشن امده و نویسنده گمان میکرده که از کش به معنی مرز و ور یعنی دارنده و در کل یعنی جایی که مرز دارد درست شده است اما استاد بهار فرموده اند که کشور از کشتن به معنی زراعت می اید
user_image
حسین شهبازی دانشجوی دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تبریز
۱۳۹۴/۰۷/۱۶ - ۰۵:۴۳:۵۴
دستور زبان فارسیجهاندار: وصف برای هوشنگ/ هوشنگ: فاعل/ با رای: مفعول غیرصریح/ و: حرف عطف/ داد: معطوف/ بجای: قید مکان مرکب/ نیا: مضاف الیه/ تاج: مفعول صریح/ بر سرنهاد: فعل مرکب پیشوندیبگشت: فعل/ از برش: قید مکان مرکب/ چرخ: فاعل/ سالی: قید/ چهل: وصف/ پر: مسند/ از هوش: مفعول غیرصریح/ پر از داد دل: مثل جمله قبلی ترکیب شود.چو بنشست: قید زمان مؤوّل: وقت نشستن/ چو: قید زمان/ بنشست: فعل/ برجایگاه: قید مکان مرکب/ مهی: مضاف الیه/ چنین: قید/ گفت: فعل/ بر تخت: قید مکان مرکب/ شاهنشهی: مضاف الیهکه: حرف ربط تأویلی/ بر هفت کشور پادشاه بودن: جمله تأویلی و حالت مفعول صریحی برای فعل گفت در بیت قبلی/ برهفت کشور: قید مکان مرکب/ من: مسندٌ الیه/ َ م: فعل اسنادی / پادشا: مسند/ مسندالیه: محذوف / بهرجا: قید مکان مرکب/ سرافراز: مسند/ و: عطف/ فرمانروا: معطوف
user_image
ناشناسا
۱۳۹۴/۰۷/۱۶ - ۱۰:۰۰:۵۲
جناب شهبازی، سپاس از درس دستور زبان، اما آیا نمیشود برای این انبوه واژگان تازی برابر فارسی یافت یا ساخت؟؟ چه کسی جز شمایان میباید آستین بالا بزند؟ گزاره ، نهاد، کنش و....... چه گناهی دارند؟چشم به راه
پاسخ و گامی که میشود از راه گنجور برداشت فرهنگستان گویا با واژگان تازی عهد مودت بسته است.
user_image
حسین شهبازی دانشجوی دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تبریز
۱۳۹۴/۰۷/۲۷ - ۱۱:۴۶:۱۷
با سلام واحترام دوست خوبمفرمایش شما متین است .ولی من بالاتر از دکتر کزازی نیستم ایشان با نگارش کتابها و شروح مختلف نتوانستند انتظار جامعه را برطرف کنند. امثال بنده هم مجبوریم در دوره دکتری با خواندن دستور زبان دکتر خیام پور این شیوه را ادامه بدهیم. از طرفی این سایت تخصصی بوده وامثال شما عزیزان می دانند که در دوره های بالاتر نهاد از دو زیرشاخه فاعل و مسندالیه تشکیل شده است. بنده بیشتر این نوع ترکیب را می پسندم . چون در بسیاری جاها با امدن فعل اسنادی نهاد به صورت مسندالیه می آید و برخی جاها به صورت فاعل. به هر حال بنده درآن حد نیستم که پایه گزار مکتبی نو برای دستور زبان فارسی باشم در حالی که امثال دکتر خانلری و استادان بنده در دانشگاه تبریز هیچ اقدامی نکرده اند. مانا باشید.
user_image
دان یئلی
۱۳۹۵/۱۰/۰۵ - ۲۳:۰۰:۱۵
خود را گرفتار تعصبات تازی پارسی و از این طریق معذب ننمایید تعصب خوب نیست
user_image
فرهاد
۱۳۹۷/۱۲/۰۱ - ۱۴:۰۲:۱۹
ببخشید دوستان در ادامه این قسمت از این شعر ابیاتی هست بدین شکل نیا را همی بودآیین و کیشپرستیدن ایزدی بود پیشبدانگه بدی آتش خوبرنگچومرتازیان راست محراب سنگو حتی ابیاتی به شکل نـگـویـی کـه آتـش پـرسـتـان بُـدنـد پــرستـنــده پــاک یــزدان بُــدنــدایا این ابیات به درستی به این قطعه تعلق دارند یا خیر ؟( ایا این ابیات جعلی هستن یا خیر؟)
user_image
هوشیار
۱۳۹۷/۱۲/۲۸ - ۰۷:۱۷:۴۱
باسلام خدمت دوستانِ مهرورزِ ادب پرورفرصتی دست داد که نظرات دوستان را مطالعه کنم و بهره ها برم. راستی باید بگویم که نکات دستوری جناب شهبازی را که بر ابیات شاهنامه نگاشته اند، نکات همان بیت آغازین را خواندم ولی متاسفانه فرصتم کوتاه بود و به نکات دیگر ابیات نرسیدم. امّا باید بگویم که در بیت:جهاندار هوشنگِ بارای و دادبه جایِ نیا تاج بر سر نهاد فاعل «جهاندار» است و «هوشنگ» (عطف بیان برای «جهاندار») «بارای» صفت نخست برای هوشنگ می باشد. «داد» هم معطوف به «بارای» و در جایگاه صفت دوم قرار دارد. «سر» نیز مفعول باواسطه(= غیر صریح) برای فعلِ «نهاد» محسوب است.البته دوستان عزیز جسارت بنده را ببخشایند! این نکات دستوری از جهت یادآوری بود نه نکته گیری. از آنجایی که دستور زبان یاریگر درک صحیح از متون است، اشاراتِ درست دستوری ما را در درک معنای صحیح متون یاریگر است و از گژراهه رفتن باز می دارد.
user_image
محسن ، ۲
۱۳۹۷/۱۲/۲۸ - ۰۸:۴۳:۰۲
جهاندار هوشنگِ بارای و دادبه جای نیا تاج بر سر نهادبه نظرم هوشنگ فاعل است ، چون عمل تاج نهادن بر سر را انجام داده جهاندار ، بارای و داد هر سه صفت هستند برای هوشنگ هوشنگِ جهاندارهوشنگِ با رای هوشنگِ دادگر.
user_image
سـینا ---
۱۳۹۹/۰۴/۱۹ - ۱۴:۱۷:۳۵
فرهاد گرامی. ابیاتی که آوردید ذهن مرا به خود مشغول ساخته بود و در شاهنامه تصحیح جلال خالقی مطلق به بررسی آن پرداختم و در هیچکدام از نسخه بدل هایی که در حاشیه ذکر کرده بود این ها را نیافتم. به تصحیح جنیدی هم سری زدم( پی دی اف شان) به امید آن که ببینیم این ابیات آیا در هیچ نسخه ای وجود داشتند. ای کاش باشند چون این طوری بین این همه تعصب آمیخته در ادبیاتمان یک نظری میدیدم که صریحا نگرش مساعدی داشته باشد نسبت به به دینان.
user_image
سـینا ---
۱۳۹۹/۰۴/۲۰ - ۱۴:۱۷:۰۲
نظری که داده ام را اصلاح میکنم: دو بیتِنیا را همی بودآیین و کیشپرستیدن ایزدی بود پیشبدانگه بدی آتش خوبرنگچومرتازیان راست محراب سنگرا در نسخه هایی که جلال خالقی مطلق در حاشیه آورده دیده ام اما اصل کاری بیتِنگویی که آتش پرستان بُدندپرستنده پاک یزدان بُدنداست که متاسفانه در هیچ یک از نسخه هایی که ایشان آوردند ندیدمش و اگر بود از نگرش های کمیابی می شد که در ادبیات ما «صریحا» نظری مساعد به زردشتیان داشتند.
user_image
میــــرِ سلطان احمـــد
۱۴۰۰/۰۷/۰۲ - ۲۳:۵۳:۳۵
به جای نیا تاج بر سر نهاد for 53
user_image
محمد محمودی
۱۴۰۲/۰۱/۲۹ - ۲۱:۴۴:۳۲
سلام خوبید
user_image
جهن یزداد
۱۴۰۲/۰۲/۱۷ - ۱۹:۱۴:۳۸
نخستین یکی گوهر آمد به چنگبه آتش جداکرد آهن ز سنگ