فردوسی

فردوسی

بخش ۱۹

۱

بفرمود تا موبدان و ردان

ستاره‌شناسان و هم بخردان

۲

کنند انجمن پیش تخت بلند

به کار سپهری پژوهش کنند

۳

برفتند و بردند رنج دراز

که تا با ستاره چه دارند راز

۴

سه روز اندران کارشان شد درنگ

برفتند با زیج رومی به چنگ

۵

زبان بر گشادند بر شهریار

که کردیم با چرخ گردان شمار

۶

چنین آمد از داد اختر پدید

که این آب روشن بخواهد دوید

۷

ازین دخت مهراب و از پور سام

گوی پر منش زاید و نیک نام

۸

بود زندگانیش بسیار مر

همش زور باشد هم آیین و فر

۹

همش برز باشد همش شاخ و یال

به رزم و به بزمش نباشد همال

۱۰

کجا بارهٔ او کند موی تر

شود خشک همرزم او را جگر

۱۱

عقاب از بر ترگ او نگذرد

سران جهان را بکس نشمرد

۱۲

یکی برز بالا بود فرمند

همه شیر گیرد به خم کمند

۱۳

هوا را به شمشیر گریان کند

بر آتش یکی گور بریان کند

۱۴

کمر بستهٔ شهریاران بود

به ایران پناه سواران بود

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 218
شاهنامه خالقی مطلق - دفتر یکم - تصویر ۲۸۱
فرشید ربانی :
محمدیزدانی جوینده :

نظرات

user_image
یکی
۱۳۹۳/۱۱/۰۸ - ۰۹:۱۱:۳۰
راستی این موبدان قدیم با ماوراءالطبیعه چه طوری مرتبط بودن؟ کرامت یا اجنه؟ (چیزایی که ما تو دینمون کرامت بهش می گیم مثل طی الارض و این جور چیزا)
user_image
فرزند
۱۴۰۱/۰۸/۲۰ - ۱۴:۳۲:۲۷
کجا باره‌ی او کند موی تر یعنی چه؟
user_image
جهن یزداد
۱۴۰۱/۰۹/۱۳ - ۱۱:۵۵:۲۱
جهان را به شمشیر گریان کند بر اتش یکی گور بریان کند