فردوسی

فردوسی

بخش ۵

۱

چنان بد که مهراب روزی پگاه

برفت و بیامد از آن بارگاه

۲

گذر کرد سوی شبستان خویش

همی گشت بر گرد بستان خویش

۳

دو خورشید بود اندر ایوان او

چو سیندخت و رودابهٔ ماه روی

۴

بیاراسته همچو باغ بهار

سراپای پر بوی و رنگ و نگار

۵

شگفتی به رودابه اندر بماند

همی نام یزدان بر او بر بخواند

۶

یکی سرو دید از برش گرد ماه

نهاده ز عنبر به سر بر کلاه

۷

به دیبا و گوهر بیاراسته

به سان بهشتی پر از خواسته

۸

بپرسید سیندخت مهراب را

ز خوشاب بگشاد عناب را

۹

که چون رفتی امروز و چون آمدی

که کوتاه باد از تو دست بدی

۱۰

چه مردست این پیر سر پور سام

همی تخت یاد آیدش گر کنام

۱۱

خوی مردمی هیچ دارد همی

پی نامداران سپارد همی

۱۲

چنین داد مهراب پاسخ بدوی

که ای سرو سیمین بر ماه روی

۱۳

به گیتی در از پهلوانان گرد

پی زال زر کس نیارد سپرد

۱۴

چو دست و عنانش بر ایوان نگار

نبینی نه بر زین چون او یک سوار

۱۵

دل شیر نر دارد و زور پیل

دو دستش به کردار دریای نیل

۱۶

چو بر گاه باشد در افشان بود

چو در جنگ باشد سر افشان بود

۱۷

رخش پژمرانندهٔ ارغوان

جوان سال و بیدار و بختش جوان

۱۸

به کین اندرون چون نهنگ بلاست

به زین اندرون تیز چنگ اژدهاست

۱۹

نشانندهٔ خاک در کین به خون

فشانندهٔ خنجر آبگون

۲۰

از آهو همان کش سپیدست موی

بگوید سخن مردم عیب جوی

۲۱

سپیدی مویش بزیبد همی

تو گویی که دلها فریبد همی

۲۲

چو بشنید رودابه آن گفت‌گوی

برافروخت و گلنارگون کرد روی

۲۳

دلش گشت پرآتش از مهر زال

از او دور شد خورد و آرام و هال

۲۴

چو بگرفت جای خرد آرزوی

دگر شد به رای و به آیین و خوی

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 160
فرشید ربانی :
محمدیزدانی جوینده :

نظرات

user_image
مسعود ریاضی
۱۳۹۷/۰۴/۰۵ - ۰۱:۳۳:۴۵
سلامتشریح نحوه ی عاشق شدن زال هزار سال پیش از فروید و یونگ جالب توجه است. زالی که در کودکی محبت پدر را نچشیده است شیفته ی مهراب کابلی می شود و به سبب او نادیده دلباخته ی رودابه می گردد.
user_image
سید ابراهیم جوادی
۱۴۰۱/۰۹/۱۰ - ۰۸:۰۶:۲۱
در مصرع (ز خوشاب بگشاد عناب را) خوشاب کنایه یا به معنی دندان‌ها و عناب کنایه یا به معنی لب‌هاست. در مجموع یعنی آغاز به سخن گفتن کرد. جاهای دیگر هم همین تعبیر هست: چو رخسار بنمود سهراب را ز خوشاب بگشاد عناب را
user_image
آرمین
۱۴۰۲/۱۲/۰۸ - ۱۱:۵۳:۰۸
با تشکر از سید ابراهیم جوادی  در مصرع (ز خوشاب بگشاد عناب را) خوشاب به معنی مروارید و کنایه از دندان‌ها و عناب( نوعی میوه سرخ رنگ) کنایه از لب‌هاست. 
user_image
آرمین
۱۴۰۲/۱۲/۰۸ - ۱۲:۲۳:۱۷
بپرسید سیندخت مهراب را ز خوشاب بگشاد عناب را  مَهراب باید باشد با توجه به عناب