فردوسی

فردوسی

بخش ۱

۱

اگر تندبادی براید ز کنج

بخاک افگند نارسیده ترنج

۲

ستمکاره خوانیمش ار دادگر

هنرمند دانیمش ار بی‌هنر

۳

اگر مرگ دادست بیداد چیست

ز داد این همه بانگ و فریاد چیست

۴

ازین راز جان تو آگاه نیست

بدین پرده اندر ترا راه نیست

۵

همه تا در آز رفته فراز

به کس بر نشد این در راز باز

۶

برفتن مگر بهتر آیدش جای

چو آرام یابد به دیگر سرای

۷

دم مرگ چون آتش هولناک

ندارد ز برنا و فرتوت باک

۸

درین جای رفتن نه جای درنگ

بر اسپ فنا گر کشد مرگ تنگ

۹

چنان دان که دادست و بیداد نیست

چو داد آمدش جای فریاد نیست

۱۰

جوانی و پیری به نزدیک مرگ

یکی دان چو اندر بدن نیست برگ

۱۱

دل از نور ایمان گر آگنده‌ای

ترا خامشی به که تو بنده‌ای

۱۲

برین کار یزدان ترا راز نیست

اگر جانت با دیو انباز نیست

۱۳

به گیتی دران کوش چون بگذری

سرانجام نیکی بر خود بری

۱۴

کنون رزم سهراب رانم نخست

ازان کین که او با پدر چون بجست

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 476
شاهنامه خالقی مطلق - دفتر دوم - تصویر ۱۳۰
عندلیب :
پوریا بهارلو :

نظرات

user_image
ستاره
۱۳۹۱/۰۷/۲۴ - ۱۲:۱۲:۰۳
خیلی عالی بود
user_image
سیل آبادی
۱۳۹۱/۰۹/۱۸ - ۰۲:۴۸:۰۷
این مقدمه برائت استحلال دارد.
user_image
محمد
۱۳۹۲/۰۲/۰۳ - ۱۵:۱۸:۰۲
برائت استهلال بگمانم درست است
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۰۲ - ۲۲:۵۷:۳۲
با درود ، اولین متنی که از شاهنامه به ژاپنی برگردان شد سرنوشت سهراب بود زیرا به های کو های ژاپنی و درونمایه انها می مانده است و نیز غمگین بوده است و با مشکلات ژاپن در جنگ همخوانی داشته است یعنی با وجود دلاوری بازنده میدان بودند شعری وجود دارد که به میدان رفتن یک کامیکاز را برای خودکشی روی ناو امریکایی را با همپرسگی و همکلامی سهراب و تهمینه در هم میکند و در اوج می شکوهد . و می روهد . کمتر اثری را میبینیم که در شرق دورمانند شاهنامه هواخواه داشته باشد .
user_image
سوره ص.
۱۳۹۲/۱۰/۰۲ - ۱۰:۵۶:۴۶
شگرف‌آغازی که قدیمیان علم بدیع آن را براعت استهلال می‌نامیدند، آنست که سخنور آغاز سروده خود را چنین بنویسد که پیش‌زمینه مطلب اصلی سروده در آن گنجانده شده باشد یعنی خواننده با خواندن چند بیت آغازین شعر به درونمایه اصلی شعر پی ببرد.(ویکی‌پدیا)
user_image
کوثر
۱۳۹۳/۰۷/۲۳ - ۱۲:۲۴:۰۵
عااااااااااااااااااااااااااااااااالی بود حرف نداره موفق باشین
user_image
کوثر
۱۳۹۳/۰۷/۲۳ - ۱۲:۲۴:۴۱
عاااااااااااااالی بود عاااااااااااااالی
user_image
یکی
۱۳۹۳/۰۸/۱۳ - ۱۰:۵۹:۳۶
کاش تلفظشم می گفتین تا بتونیم درست بخونیمش
user_image
ناشناس
۱۳۹۳/۱۲/۰۵ - ۱۰:۲۵:۵۴
اگه معنی ابیات هم اضافه بشه سایتتون بی نظیر و فوق العاده میشه......با تشکر
user_image
داریوش درویشی
۱۳۹۴/۰۲/۳۱ - ۰۱:۱۲:۴۳
اگر تندبادی براید ز کنج؟ مگر تندباد از «کُنج» بر می آید؟ این واژه، «کَنگ» است. نام روستایی نزدیک توس: اگر تندبادی بر آید ز کَنگ / به خاک افگند نارسیده تُرَنگ
user_image
مجتبی خراسانی
۱۳۹۴/۰۲/۳۱ - ۰۴:۲۱:۳۵
بسم الله الرحمن الرحیماگر تندبادی برآید ز کنجبه خاک افگند نارسیده ترنجدر نسخۀ ژول مول فرانسوی ، گنج آمده و بیت دوم داستان است. در ابتدای نسخه ژول مول این بیت آمده است :کنون رزم سهراب و رستم شنودگرها شنیدستی این هم شنودوستان اشاره کرده اند به براعت استهلال ، پیش‌ زمینۀ مطلب اصلی می باشد.تندباد : باد تند (استعاره از حوادث فاجعه آمیز داستان)کُنج : به ضم اول به معنی بیغوله و گوشه ، و یا رود و ناحیه ای در هندوستان . این کلمه را به فتح اول هم می توان خواند و آن همان گنگ می باشد که در آغاز نام جایی در کشور سغد بوده و سپس این نام به همه کشور سغد داده شده است . در این صورت اگر به خاک افکنده شدن ترنج نارسیده را اشاره به کشته شدن سهراب بدانیم ، بر آمدن تند باد از کنج (یا گنگ) هم می تواند اشاره ای به آمدن سپاه افراسیاب باشد.تُرُنج : میوه ای است معروف که پوست آن را مربا می سازند و به فتح ثانی هم گفته اند.نارسیده تُرُنج : ترکیب وصفی مقلوب : تُرُنج نارسیده (استعاره از سهراب) اگر طوفانی از گوشه ای برخیزد (حادثه ای واقع شود) ترنج نارسیده ای (سهراب) را به خاک افکند ؛ بیت موقوف المعانی است.والسلام
user_image
فرید
۱۳۹۵/۰۸/۰۹ - ۰۰:۰۵:۰۵
با درود اگرتندبادی برآید زکنج...ازنظر اینجانب برخلاف نظر دوست عزیز تندباد و گردباد براثر وجود مانع برسرراه باد هم میتواندبوجودآیدتوجه بفرمایید همیشه درختهایی که در کنج و گوشه هستند در اثرباد برگ و بار بیشتری از آنها میریزد
user_image
محمد رسول غلام پور
۱۳۹۵/۰۹/۱۷ - ۰۹:۱۱:۰۶
داستان سهراب پر از گنج است و رنجدرود بر دوست داران ادب ایران
user_image
کامران منصوری جمشیدی
۱۳۹۵/۱۱/۰۳ - ۲۳:۳۲:۴۶
با درود . حیرت میکند انسان که چگونه مردم ایرانی با وازه ترنج بیگانه شده اند که دوستی نوشته است تُرُنج : میوه ای است معروف که پوست آن را مربا می سازند و به فتح ثانی هم گفته اندترنج همین پرتقال امروزمان است البته که طعم و مزه اش نه چنانست که پیشتر بود لیکن میوه ای عجیب نیست پرتقال است . و این واژه بی مایه پرتقال از کجا پیدایش شده خدا داند و پرتقال فروش
user_image
رضا
۱۳۹۶/۰۸/۲۱ - ۱۱:۲۵:۴۸
اگر تندبادی برآید زکنج بخاک افکند نارشیده ت٬ رنج کاملا درست است کنج به معنی بیابن میباشد همچنین در زمان فردوسی به ترنج تر٬ نج گفته میشده است
user_image
مازیار
۱۳۹۷/۰۵/۰۷ - ۰۸:۳۵:۱۲
کنون رزم سهراب رانم نخستاز آن کین که او با پدر چون بجستحکیم فردوسی بزرگ بسیار زیبا در ابتدای داستان از کینه و دشمنی سهراب سخن می راند، و بی گناهی رستم و در اشتباه بودن سهراب را مشخص می کند
user_image
صادق
۱۳۹۷/۱۰/۱۸ - ۱۵:۱۱:۳۳
سلام درمورد خواسته دوستمون که گفته معنی ابیات رو هم بذارید باید بگم که به نظر من برای فهمیدن مفهوم اشعار فردوسی ابتدا باید طرز تفکر و نوع بینش فردوسی رو بدونید اونموقع شاید بدون کمک گرفتن از لغت نامه یا شخص خاصی،بتونید شاهنامه رو متوجه بشید و سعی میکنم در پست بعدی مفهموم یک به یک ابیات رو از نظر خودم براتون درج کنم
user_image
صادق
۱۳۹۷/۱۰/۱۸ - ۱۶:۰۷:۴۵
بیت اول طوفان که بیاد میوه رسیده و نارس رو به زمین میندازه منظور اینه که تر و خشک با هم میسوزند ..ترنج نارس منظور سهرابهبیت دوم:این بیت به ظاهر ساده مفهوم بسیار زیبایی داره ابتدا معنی رو میگم و در قسمت بعد مفهوم....مصرع اول میگه که ما این طوفانی که باعث افتادن ترنج نارس شده رو یک بلا میدونیم درصورتی که شاید طوفان، کاری که طوفان میکنه رو انجام داده ...مصرع دوم:از طرف دیگه قدرت طوفان رو ستایش میکنیم که توانست ترنج نارس رو از روی درخت به زمین بندازه درحالیکه شاید نبایست این کار رو انجام میداد چراکه هیچ سودی نداشتمنظور کلمات... تندباد:رستم نارسیده ترنج:سهرابافتادن از درخت:از دنیا رفتنمفهوم :مایی که این داستان رو داریم میشنویم میگم که چه انسان سنگدلیه رستم که پسر خودش رو کشت درصورتی که شاید بهترین تصمیم رو گرفته باشه/از طرف دیگه میگیم خدا رو شکر ما این طوفان قدرتمند(رستم)رو داریم که هر میوه ای رو متونه زمین بندازه یعنی هرکسی دشمن ایران زمین باشه رو نابود میکنه -چون سهراب تمام یلان ایران رو شکست داده بود و ایران در موقعیت بسیار خطرناک وناامید کننده ای بود-البته شاید نبایست این کار رو انجام میداد چون سهراب یک ایرانی بود و مخصوصا اینکه از خون خود رستم بود..بیت سوم:شاید زیبا ترین بیت همین بیت سوم باشه که معنای بسیار زیبایی هم دارهداد:عدل و حقبیداد دو معنی داره:شکایت - بی عدالتیمصرع اول دو معنی میتونه داشته باشهیک:اگه مرگ حقّه و عدله پس شکایتت از چیه؟دو:اگه مرگ حقّه و عدله پس بی عدالتی چیه(منظور اینه که واقعا عدالت اینه که سهراب بمیره و رستم زنده بمونه؟)مصرع دوم:از اون چیزی که حقه و سرنوشته انسانه براچه اینهمه گریه و زاری و شکایت میکنیمعنا و مفهوم سه بیت ابتدایی☝️
user_image
صادق
۱۳۹۷/۱۰/۱۸ - ۱۶:۱۲:۵۸
تند باد میتونه به مفهومه بدِ روزگار یا سرنوشت تلخ رو هم داشته باشه
user_image
آسمان
۱۳۹۷/۱۲/۰۱ - ۲۱:۵۲:۱۰
«کنج» به فتح اول و سکون دوم در فارسی باستان به درخت ترنج می گفته اند. این بیت را باید اینگونه خواند:اگر تند بادی براید؛ -ز کنج-به خاک افکند نارسیده ترنج...(اگر تند بادی براید و از کنج، ترنج نارسیده ای را به خاک اندازد)
user_image
سبحان
۱۳۹۸/۰۸/۲۳ - ۱۲:۴۱:۰۷
کَنج،واژه ی معرب(عربی شده)همان کنگ است که بهناحیه ای معروف و در عین حال بادخیز در ذهن حضرت فردوسی اشاره دارد و تُرَنج،نام یکی از مرکبات بومی ایران است که ممکن است نام نارنگی ، پرتقال نارنج و امثالهم در دوران قدیم بوده باشد.
user_image
Mahlake
۱۳۹۹/۱۲/۱۲ - ۰۴:۲۸:۴۵
چرا خوانش شعر وجود ندارد در سایت؟؟؟
user_image
محسن حسینی پور
۱۴۰۰/۰۹/۲۳ - ۲۳:۳۴:۲۰
اینجانب در نسخه دانشگاهی ، این مصرع را به صورت " چنان تند بادی بر آید زکنج " دیده ام و فکر میکنم بار معنایی تاثیر گذار تری دارد که اشاره به سرنوشتی نامعلوم برای شخصیت های داستان را به ارمغان دارد و در همان مصرع اول خواننده را به فکر فرو می برد.
user_image
محمود حبیبیان
۱۴۰۰/۱۲/۱۳ - ۰۵:۰۴:۰۰
در نسخه شاهنامه سیصد سال قبل که اخیرا از کتابخانه ملی واشنگتن دانلود کردم بیت اول به این شکل نوشته شده است: اگر تندبادی برآید ز کنج به خاک افکند نارسیده برنج که می تواند چنین معنا می شود: اگر تندبادی از کنج برآید میوه نارس را به سختی می اندازد که با تجربه نیز سازگار است، معمولا میوه رسیده است که بر اثر وزش باد از درخت می افتد نه میوه نارس!
user_image
جهن یزداد
۱۴۰۱/۰۴/۲۳ - ۰۲:۳۲:۲۶
گمانم  هفت و هشت و ده و یازده از فردوسی نباشد  بویژه هفت و ده و یازده
user_image
محسن حسینی پور
۱۴۰۱/۰۷/۱۷ - ۱۵:۳۳:۵۲
با سلام و احترام  سه نفر در جهان قدیم تراژدی را خلق کردند که به ترتیب زمانی شاعر یونانی هومر با منظومه های ادیسه  ایلیا ، حکیم فردوسی با جاودان اثرش شاهنامه و شکسپیر با مجموعه ی نمایشنامه هایش می باشند.اما شاهنامه فردوسی در این میان سرآمد می باشد زیرا در این اثر ماندگار هم تلاش بر زنده کردن زبان پارسی سره داشته هم کوشش کرده است تا در بیانی دلنشین و شیوا داستان‌هایش را بیان کند  و اوج کارش در داستان رستم و سهراب است که باعث خلق تلخترین تراژدی انسانی می شود و شروع داستان با بیت اول مانند پتکی بر سر خواننده فرود می آید   اگر تند بادی....... که مفهوم کلی شروع داستان بر مدار سرنوشت می چرخد و به ما یاد آور می شود که انسان را از سرنوشت محتومش گریزی نیست . 
user_image
یاسر
۱۴۰۳/۰۴/۰۸ - ۱۳:۴۱:۰۴
کنج منطقه ای است در شمال شرق ایران قدیم