فردوسی

فردوسی

بخش ۴

۱

چو یک بهره از تیرهْ‌شب در گذشت

شباهنگ بر چرخ گردان بگشت

۲

سخن گفتن آمد نهفته به راز

درِ خوابگهْ نرم کردند باز

۳

یکی بنده شمعی مُعَنبَر به دست

خرامان بیامد به بالین مست

۴

پسِ پرده اندرْ یکی ماه روی

چو خورشید تابان پُر از رنگ و بوی

۵

دو ابرو کمان و دو گیسو کمند

به بالا به کردارِ سروِ بلند

۶

روانش خرد بود تنْ جانِ پاک

تو گفتی که بهره ندارد ز خاک

۷

از او رستم شیرْدل خیره مانْد

بَر او بَر جهانْ‌آفرین را بخوانْد

۸

بپرسید زو گفت نام تو چیست؟

چه جویی شبِ تیره؟ کامِ تو چیست؟

۹

چنین داد پاسخ که تهمینه‌ام

تو گویی که از غم به دو نیمه‌ام

۱۰

یکی دختِ شاه سَمَنگان منم

ز پشت هُژَبر و پلنگان منم

۱۱

به گیتی ز خوبان مرا جفت نیست

چو من زیر چرخِ کبود اندکيست

۱۲

کس از پرده بیرون ندیدی مرا

نه هرگز کس آوا شنیدی مرا

۱۳

به کردارِ افسانه از هر کسی

شنیدم همی داستانَت بسی

۱۴

که از شیر و دیو و نهنگ و پلنگ

نترسی و هستی چنین تیزچنگ

۱۵

شب تیره تنها به توران شوی

بگردی بر آن مرز و هم نَغنُوی

۱۶

به تنها یکی گورْ بریان کنی

هوا را به شمشیرْ گریان کنی

۱۷

هرآنکس که گرز تو بیند به چنگ

بدَرّد دلِ شیر و چنگِ پلنگ

۱۸

برهنه چو تیغ تو بیند عقاب

نیارد به نَخچیر کردن شتاب

۱۹

نشانِ کمندِ تو دارد هُژَبر

ز بیم سَنان تو خون بارد ابر

۲۰

چو این داستانها شنیدم ز تو

بسی لب به دندان گَزیدم ز تو

۲۱

بجُستم همی کفت و یال و برت

بدین شهر کرد ایزد آبشخورت

۲۲

ترا اَم کنون گر بخواهی مرا

نبیند جزین مرغ و ماهی مرا

۲۳

یکی آنک بر تو چنین گشته‌ام

خرد را ز بهر هوا کشته‌ام

۲۴

ودیگر که از تو مگر کردگار

نشانَد یکی پورم اندر کنار

۲۵

مگر چون تو باشد به مردی و زور

سپهرش دهد بهره کیوان و هور

۲۶

سه دیگر که اسپت به جای آورم

سمنگان همه زیر پای آورم

۲۷

چو رستم برانسان پری چهره دید

ز هر دانشی نزد او بهره دید

۲۸

و دیگر که از رخش داد آگهی

ندید ایچ فرجام جز فرهی

۲۹

بفرمود تا موبدی پرهنر

بیاید بخواهد ورا از پدر

۳۰

چو بشنید شاه این سخن شاد شد

بسان یکی سرو آزاد شد

۳۱

بدان پهلوان داد آن دخت خویش

بدان سان که بودست آیین و کیش

۳۲

به خشنودی و رای و فرمان اوی

به خوبی بیاراست پیمان اوی

۳۳

چو بسپرد دختر بدان پهلوان

همه شاد گشتند پیر و جوان

۳۴

ز شادی بسی زر برافشاندند

ابر پهلوان آفرین خواندند

۳۵

که این ماه نو بر تو فرخنده باد

سر بدسگالان تو کنده باد

۳۶

چو انباز او گشت با او براز

ببود آن شب تیره دیر و دراز

۳۷

چو خورشید تابان ز چرخ بلند

همی خواست افگند رخشان کمند

۳۸

به بازوی رستم یکی مهره بود

که آن مهره اندر جهان شهره بود

۳۹

بدو داد و گفتش که این را بدار

اگر دختر آرد ترا روزگار

۴۰

بگیر و بگیسوی او بر بدوز

به نیک اختر و فال گیتی فروز

۴۱

ور ایدونک آید ز اختر پسر

ببندش ببازو نشان پدر

۴۲

به بالای سام نریمان بود

به مردی و خوی کریمان بود

۴۳

فرود آرد از ابر پران عقاب

نتابد به تندی بر او آفتاب

۴۴

همی بود آن شب بر ماه روی

همی گفت از هر سخن پیش اوی

۴۵

چو خورشید رخشنده شد بر سپهر

بیاراست روی زمین را به مهر

۴۶

به پدرود کردن گرفتش به بر

بسی بوسه دادش به چشم و به سر

۴۷

پری چهره گریان ازو بازگشت

ابا انده و درد انباز گشت

۴۸

بر رستم آمد گرانمایه شاه

بپرسیدش از خواب و آرامگاه

۴۹

چو این گفته شد مژده دادش به رخش

برو شادمان شد دل تاج‌بخش

۵۰

بیامد بمالید و زین برنهاد

شد از رخش رخشان و از شاه شاد

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 481
عندلیب :

نظرات

user_image
سارا کیا
۱۳۸۹/۰۲/۲۲ - ۰۵:۲۸:۲۴
دریادداشت ناشر نسخه ای که من دارم و چاپ علی اکبر علمی است نوشته :این چاپ عکس جدیدی از شاهنامه معروف امیر بهادر و بخط عمادالکتاب خوش نویس معروف استکه با مراقبت ادیب الممالک فراهانی در سال 1326 قمری در تهران بطبع رسیده است تفاوت هائی با نسخه ی شما دارد از جمله:1- در نسخه ای که من دارم بیت 29 وجود ندارد . یعنی نصف شبی دو جوان مست ( آنگونه که فردوسی بزرگ توصیفشان کرده) دنبال عاقد نمیفرستند. و ظاهرا این بیت را متشرعین اضافه کرده اند.2-درمسرع دویم بیت 24 چنین دارم :( نشاند یکی کودکم درکنار ) . و قائدتا باید این درست باشد چون معلوم نبوده بچه باشد یا 3- جابجائی هائی هم در ترتیب ابیات بچشم میخورد که با آهنگ داستان جفت وجور نیست .
user_image
ناشناس
۱۳۸۹/۰۸/۱۳ - ۰۳:۴۶:۰۸
پس از بیت چو انباز گشت با او برازدر کتاب من آمدهزشبنم شد آن غنچه تازه پرویا حقه لعل پر شد ز دربه کام صدف قطره اندر چکیدمیانش یکی گوهر آمد پدید
user_image
مینا
۱۳۹۰/۰۹/۱۷ - ۰۱:۴۹:۳۵
لغت نامه دهخدا فیلتر است لطفا لغت نامه ای دیگر به جای آن قرار دهید مثلhttp://farsilookup.com/
user_image
شرشاه (شیرزی)
۱۳۹۱/۰۱/۲۳ - ۱۴:۲۷:۴۲
چنین داد
پاسخ که تهمینه‌امتو گویی که دل از غم به دو نیمه‌ام
user_image
سیل آبادی
۱۳۹۱/۰۹/۱۸ - ۰۳:۱۵:۱۴
سارا کیا درست نوشته سرشار از ابیات الهاقی و سخیف.
user_image
کامران منصوری جمشیدی
۱۳۹۲/۱۰/۲۴ - ۰۵:۴۷:۵۶
عجیب است که متشرعین گوئی رستم مسلمان بوده که نخواستند فعل زنا بر او بار شود زشبنم شد آن غنچه تازه پرویا حقه لعل پر شد ز دربه کام صدف قطره اندر چکیدمیانش یکی گوهر آمد پدید
user_image
خردورز
۱۳۹۴/۰۴/۰۳ - ۰۴:۲۹:۴۱
چرا بیتهای زیادی و سانسور کردید؟
user_image
خردورز
۱۳۹۴/۰۴/۰۳ - ۰۴:۳۰:۲۹
بیتهای سانسور یا حذف شدهپس بنده اندر یکی ماهروی چو خورشید تابان پر از رنگ و بویدو ابرو کمان و دو گیسو کمند به بالا به کردار سرو بلنددو برگ گلش سوسن می سرشت دو شمشاد عنبرفروش از بهشتبناگوش تابنده خورشیدوار فروهشته زو حلقۀ گوشوارلبان از طبرزد، زبان از شکر دهانش مکلّل به درّ و گهرستاره نهان کرده زیر عقیق تو گفتی ورا زهره آمد رفیقو رخ چون عقیق یمانی به رنگ دهان چون دل عاشقان گشته تنگروانش خرد بود و تن جانِ پاک تو گفتی که بهره ندارد ز خاک
user_image
علی افشاری
۱۳۹۴/۱۲/۲۷ - ۱۵:۲۰:۲۷
بسیار متاسفم برای آنان که بخود اجازه میدهند اثر حکیم بزرگ توس و ایران را سانسور کنند.کم یا زیاد کردن هر شعر مانند این است که در تابلوی نقاشی کسی به سلیقه خودت دست ببری و آنرا مثلا اصلاح کنی!!!!! دوستان داستانهای شاهنامه را در کتابهای بدون سانسور آن بخوانید
user_image
علیرضا م
۱۳۹۵/۰۶/۲۵ - ۰۷:۵۰:۰۹
درود و سپاسدر بیت آخر بین "واو و ز" باید فاصله باشد:بیامد بمالید و زین بر نهادو دیگر اینکه (صرفا جهت اطلاع و صرف نظر از اصل و غیر اصل بودن) در شاهنامه تصحیح ژول مل این بخش چنین به پایان میرسد:بیامد بمالید و زین بر نهاد"ز یزدان نیکی دهش کرد یاد"بیامد سوی شهر ایران چو بادوزین داستان کرد بسیار یادوز آنجا سوی زابلستان کشیدکسی را نگفت آن چه دید و شنید
user_image
فاطمه
۱۳۹۵/۰۸/۱۷ - ۱۳:۱۴:۲۴
یک قسمت نوشته نغنوی. که اشتباه چون باید بغنوی باشه که یعنی می خوابی.چند بیت از خود فردوسی نیست و اضافه شده و توی شاهنانه خالقی مطلق درستش کردن. خواهشا شما هم درستش کنین.بفرمود تا موبدی پرهنربیاید بخواهد ورا از پدرچو بشنید شاه این سخن شاد شدبسان یکی سرو آزاد شدبدان پهلوان داد آن دخت خویشبدان سان که بودست آیین و کیشاین چند بیت اضافه هستن.بهتره شاهنامه فردوسی رو از روی شاهنامه ی تصحیح خالقی مطلق بذارید که اشتباه بسیار کم تری داره
user_image
رامین
۱۳۹۵/۰۸/۲۴ - ۰۴:۴۶:۴۲
در کتابی ک من دارم.بیت اخر این چنین امده بیامد بمالید و زین برنهاد شد از رخش رخشان و از شاه شاد
user_image
حامد
۱۳۹۵/۰۸/۲۶ - ۰۳:۵۳:۱۰
شاهنامه خالقی مطلق سرشار از انواع اشتباهات است . با وجود زحمات فراوانی که ایشان برای این اثر کشیدند اما متاسفانه اشکالات فراوانی نیز دارد . اشکالاتی که باعث تعجب من شد .
user_image
فرهام
۱۳۹۶/۱۲/۰۸ - ۱۴:۴۰:۳۳
در تکمیل نظرات دوستان باید گفت که کاملا درست است که شش بیت که از بفرمود تا موبدی پر هنر شروع می شود توسط متشرعین بعد از فردوسی الحاق شده ولی قطعا شخص الحاق کننده به خوبی با طبع و سبک فردوسی اشنا بوده و ابیات را کاملا مشابه افزوده کما اینکه برخی از مصرع ها در بخش های دیگری از شاهنامه توسط خود حکیم اورده شده اند مانند سر بدسگالان تو کنده باد..با توجه به اینکه در آغاز حکیم می فرمایند:چو یک بهره از تیره شبدرگذشت.... منطقی ست درچنان وقتی از شب فراخواندن موبد و خواستگاری کردن دختر از شاه توسط حکیم بزرگ ما سروده نشده باشد.دو بیت زشبنم شد آن....... هم تمثیل بسیاری زیبای حکیم از بسته شدن نطفه سهراب هست که با حذف نابجای آن توسط متشرعین به بدنه داستان آسیب زده است.نکته آخر اینکه حرف ربط و عربی بوده و بکار بردن آن با فتحه در شعر پارسی مرسوم نیست. بنابر این و دیگر که از تو مگر کردگار صحیح نیست و باید دو دیگر نوشته شود خصوصا که در ابیات بعد از آن سه دیگر هم به کار رفته است.
user_image
امیرحسین مقدم
۱۳۹۷/۰۷/۲۴ - ۰۸:۲۴:۳۰
درباره نظر دوست عزیز ( فرهام ) اضافه کردن حتی یک واو به یک اثر ادبی هیچ توجیهی تدارد. اینکه شما فرمودید اضافه کننده ابیات فوق الذکر با روحیه شاعر آشنا بوده ، عذر بدترازگناه است.
user_image
محمدجوادچیزفهم دانشمندیان
۱۴۰۰/۰۴/۲۳ - ۱۹:۰۹:۳۱
هر آنکس که گرز تو بیند به جنگ (هرآنکس) یقینا اشتباه و ( هرآنگه) صحیح است.حتی اگر در نسخه چاپی چنین باشد! چون در غیر این صورت و با این حالت فعلی که در گنجور نوشته شده بیت اصلا معنا نمیدهد  
user_image
vafa
۱۴۰۳/۰۵/۱۰ - ۱۰:۴۱:۵۳
متاسفانه، سایت گنجور تمامی اصلاحاتی که من برای این شعر نوشتم رو بی‌دلیل رد کرد. خواهش می‌کنم اگر شما درحال مطالعه‌ی این بخش هستید، بیت ۲۹ تا ۳۵ رو حذف کنید چون پشتوانه‌ی تاریخی ندارن و کاملاً الحاقی‌ هستن.