فردوسی

فردوسی

بخش ۵

۱

چو نه ماه بگذشت بر دخت شاه

یکی پورش آمد چو تابنده ماه

۲

تو گفتی گو پیلتن رستم ا‌ست

وگر سام شیرست و گر نیرم‌ است

۳

چو خندان شد و چهره شاداب کرد

ورا نام تهمینه ، سهراب کرد

۴

چو یک ماه شد ، همچو یک سال بود

برش چون بر رستم زال بود

۵

چو سه ساله شد زخم چوگان گرفت

به پنجم دل تیر و پیکان گرفت

۶

چو ده ساله شد زان زمین کس نبود

که یارست با او نبرد آزمود

۷

بر مادر آمد بپرسید زوی

بدو گفت گستاخ بامن بگوی

۸

که من چون ز همشیرگان برترم

همی بآسمان اندر آید سرم

۹

ز تخم کیم وز کدامین گهر

چه گویم چو پرسد کسی از پدر

۱۰

گر این پرسش از من بماند نهان

نمانم ترا زنده اندر جهان

۱۱

بدو گفت مادر که بشنو سخن

بدین شادمان باش و تندی مکن

۱۲

تو پور گو پیلتن رستمی

ز دستان سامی و از نیرمی

۱۳

ازیرا سرت ز آسمان برترست

که تخم تو زان نامور گوهرست

۱۴

جهان‌آفرین تا جهان آفرید

سواری چو رستم نیامد پدید

۱۵

چو سام نریمان به گیتی نبود

سرش را نیارست گردون بسود

۱۶

یکی نامه از رستم جنگ جوی

بیاورد و بنمود پنهان بدوی

۱۷

سه یاقوت رخشان به سه مهره زر

از ایران فرستاده بودش پدر

۱۸

بدو گفت افراسیاب این سخن

نبایدکه داند ز سر تا به بن

۱۹

پدر گر شناسد که تو زین نشان

شدستی سرافراز گردنگشان

۲۰

چو داند بخواندت نزدیک خویش

دل مادرت گردد از درد ریش

۲۱

چنین گفت سهراب کاندر جهان

کسی این سخن را ندارد نهان

۲۲

بزرگان جنگ‌آور از باستان

ز رستم زنند این زمان داستان

۲۳

نبرده نژادی که چونین بود

نهان کردن از من چه آیین بود

۲۴

کنون من ز ترکان جنگ‌آوران

فراز آورم لشکری بی کران

۲۵

برانگیزم از گاه کاووس را

از ایران ببرم پی طوس را

۲۶

به رستم دهم تخت و گرز و کلاه

نشانمش بر گاه کاووس شاه

۲۷

از ایران به توران شوم جنگ‌جوی

ابا شاه روی اندر آرم بروی

۲۸

بگیرم سر تخت افراسیاب

سر نیزه بگذارم از آفتاب

۲۹

چو رستم پدر باشد و من پسر

نباید به گیتی کسی تاجور

۳۰

چو روشن بود روی خورشید و ماه

ستاره چرا برفرازد کلاه

۳۱

ز هر سو سپه شد براو انجمن

که هم باگهر بود هم تیغ زن

تصاویر و صوت

شاهنامهٔ فردوسی - چاپ مسکو » تصویر 484
عندلیب :

نظرات

user_image
سهراب
۱۳۸۹/۰۵/۰۸ - ۱۳:۰۰:۱۵
به بازی به کویند همسال من / به خاک اندر آمد چنین حال من
user_image
Shershah
۱۳۹۱/۰۱/۲۳ - ۱۴:۱۲:۵۹
ترا بانوی شهر ایران کنم به جنگ اندر و کار شیران کنم چو نه ماه بگذشت بر دخت شاهیکی کودک آورد چو تابنده ماهتو گفتی گو پیلتن رستم‌ستویا سام شیرست و یا نیرم‌ستچو سه ساله شد زخم چوگان گرفتبه پنجم دل شیر مردان گرفت
user_image
سیل آبادی
۱۳۹۱/۰۹/۱۸ - ۰۳:۲۱:۳۳
گروهی بر این عقیده اند که فکر دست درازی سهراب به تخت کیان باعث اتفاقات آینده این داستان شده است. برای مطالعه بیشتر رجوع شود به فره ایزدی در لغت نامه ها و همچنین در این باب در شاهنامه فردوسی در داستان بهرام چوبین مطالب خوبی در مورد فره ایزدی و عواقب چشم داشتن به تخت از زبان گردیه ( خواهر بهرام) گفته می شود.
user_image
ناشناس
۱۳۹۱/۱۲/۱۰ - ۱۲:۰۸:۵۴
در نسخه ای که من در دست دارم نیز این چنین آمده چو سه ساله شد زخم چوگان گرفت به پنجم دل شیر مردان گرفت
user_image
شیر شاه (شیر زای)
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ - ۰۶:۴۹:۱۰
بر مادر آمد بپرسید از اوی بدو گفت گستاخ بامن بگوی
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ - ۰۷:۰۰:۰۳
شیخ خرقانی بیواک را برای بیباک و گستاخ به کار می برده است البته لهجه قومس و سمنان را داشته است
user_image
شیر شاه (شیر زای)
۱۳۹۲/۰۵/۰۱ - ۰۹:۱۲:۲۰
ترا بانوی شهر ایران کنم به جنگ اندر و کار شیران کنم
user_image
hassan norozi
۱۳۹۵/۰۳/۲۴ - ۰۸:۵۷:۱۶
فردوسی بهترین شاعر ایران است
user_image
محمد حسین خورشیدی
۱۳۹۵/۰۸/۲۲ - ۱۱:۲۶:۳۵
لت دوم از پاره ی ششم " که یارست یا او نبرد آزمود " نادرست است . درست این لت باید چنین باشد " که یارست با او نبرد آزمود " یا در میان لت باید " با " باشد . یعنی چه کسی یارای نبرد با او را دارد .
user_image
اردشیر
۱۳۹۶/۰۱/۲۳ - ۱۷:۵۸:۳۹
با درود و احترام دوستان عزیز، من در فهم معنای این بیت دچار مشکل هستم : بزرگان جنگ‌آور از باستانز رستم زنند این زمان داستاندقیقاً چه مفهومی دارد؟ مگر از زمان باستان کسی مانده که از رستم ایدون داستان بگوید؟ یقیناً معنای دیگری دارد که بر بنده پوشیده است، سپاسگذار خواهم شد از یاری و راهنمایی تان.
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۱/۲۳ - ۲۰:۱۲:۴۴
دوست گرامی جنگ آور: Jongavar کسی که دفتر دارد مانند دفتر جنگ و داستان و شعر و ...داستاتسراسهراب به افراسیاب میگوید که جنگ آوران درباره پدرم چنین و چنان گفته اندچو رستم پدر باشد و من پسرنباید به گیتی کسی تاجور
user_image
خواجوی کرمانی
۱۳۹۶/۰۱/۲۴ - ۱۸:۴۰:۱۳
جنگ آور به مانایی که جناب 7 آورده اند، به گمانم نادرست است. سخن از رستم دستان است و بی شک این جنگاورانند که ازو داستان زده و می زنند ( جنگ ، چنگ واژه ای سانسکریت است که گویا برای سفینه شعر به کار میرفته است و رستم به شاعری نام آور نبوده است)
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۱/۲۵ - ۱۵:۳۶:۴۴
درود:بیت به این سادگی چگونه فهم آن سخت شده استمیفرماید بزرگان جنگ آور(داستان پرداز) که در پرداخت داستانهای باستان کارکشته اند(و روال کارشان این است که به گذشته بپردازند)این زمان از رستم(پدر من) میگویند و به او میپردازند(از بس بنام است و دلیر)از بیت پیش از این بیت سهراب در
پاسخ اسفندیار که میگوید اگر پدرت تو را بشناسد چنین و چنان میشود آغاز میکند:چنین گفت سهراب کاندر جهانکسی این سخن را ندارد نهانبزرگان جنگ‌آور از باستانز رستم زنند این زمان داستانو...جنگ=دفتر بزرگ(برای نمونه دفتر حماسی مانند همین شاهنامه،هنری و ...)
user_image
۷
۱۳۹۶/۰۱/۲۵ - ۱۶:۲۷:۴۳
از چند سال پیش به یاد دارم برای تعطیلات نوروزی یک دفتر بزرگ و گنده ای به أانش آموزان میدادند که نام آن پیک شادی بود و من همیشه به اشتباه میگفتم جنگ شادیالبته به نظرم من پیک دغدغه بودزمان ما فقط باید مینوشتیم ومینوشتیم و چه مصیبتی بود.آخر سر هم وقتی کلاسها آغاز میشد خود معلم و گاهی مبصر کار خط زدن برسی و شلاقی نوشته ها را با خودکار بیک انجام میداد.
user_image
خواجوی کرمانی
۱۳۹۶/۰۱/۲۵ - ۱۷:۲۸:۴۱
درود بر شما ،ابدا سخت نیست ، و ای بسا از سادگی بسیار است که شمارا به '" جنگ حماسی مانند همین شاهنامه؟؟!! " کشآنده است جایی اگر ترکیب " جنگ آور " به مانای مورد نظر خویش یافتید، مارا نیز بی نصیب ننهید.
user_image
خواجوی کرمانی
۱۳۹۶/۰۱/۲۵ - ۱۷:۴۴:۱۱
و دیگر باره درود، به گمان افراسیاب به سهو اسفندیار شده است اما گفتگوی مادر و فرزند است تهمینه پس از آنکه نامه رستم جنگجوی به فرزند می نماید و سه یاقوت درخشان پارسی . سپارش میکند مبادا با افراسیاب از تبار خویش بگویی" نباید که داند ز سر تا به بن " و هم رستم که گر تورا بشناسد نزد خویشت می خواند و " دل مادرت گردد از درد ریش " و......
user_image
وووو
۱۳۹۸/۰۶/۱۸ - ۲۱:۴۶:۴۶
این بیت ها نیست اینجا:بدانگه که سهراب آهنگ جنگنمود و گه رفتن آمدش تنگهمی خواند پس مادرش ژنده رزمکه او دیده بد پهلوان گاه بزمبد او پور شاه سمنگان زمینهمان خال سهراب باآفرینبدو گفت کای گرد روشن روانفرستمت همراه این نوجوانکه چون نامور سوی ایران رسدبنزدیک شاه دلیران رسدچو تنگ اندرآید سپه روز کینپدر را نمائی به پور گزین ...
user_image
مهدیار اوتادی
۱۴۰۱/۰۹/۱۰ - ۰۴:۳۷:۱۸
پورش:پسر
user_image
مهدیار اوتادی
۱۴۰۱/۰۹/۱۰ - ۰۴:۴۳:۳۰
گرفت : اغاز کردن  علاقه داشتن
user_image
مهدیار اوتادی
۱۴۰۱/۰۹/۱۰ - ۰۴:۴۴:۴۳
یارست : توانست