فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۱۱۵

۱

مرا زجام خیالش شراب در پیش است

بهر کجا نگرم آفتاب در پیش است

۲

زتوبه دم نتوان زد مدام زان لب لعل

بهر کجا که نشستم شراب در پیش است

۳

مرا که سینه کبابست و لعل یار شراب

زخوان حق نعم بی حساب در پیش است

۴

اصول دین چکنم با فروع آن چه مرا

زخط و خال بتان صد کتاب در پیش است

۵

اگرنه دل بسر زلف او گرفت قرار

چرا همیشه مرا اضطراب در پیش است

۶

زعشق مستم و ناصح فتاده در پی من

بلاست در پس و حال خراب در پیش است

۷

بهر بتی که به بینم سبک زجای روم

گر آن بروز برم انقلاب در پیش است

۸

کجا روم که بدورم محیط گشت سرشک

بهر کجا که کنم روی آب در پیش است

۹

گذشتی از چه زتقوی و علم و زهد و ادب

هنوز فیض تراصد حجاب در پیش است

تصاویر و صوت

نظرات