
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۱۲
۱
وصف تو چه میکنم نگارا
آن وصف بود ثنا خدا را
۲
از باده کیست نرگست مست
رویت زکه دارد این صفا را
۳
شمشاد ترا که داد رفتار
کز پای فکند سروها را
۴
از لطف که شد تن تو چون گل
وزقهر که شد دلت چو خارا
۵
چشمان ترا که فتنه آموخت
کز ما رمقی نماند ما را
۶
در مملکت خرد که سرداد
آن غمزهٔ شوخ دلربا را
۷
در چشم خوش تو کیست ساقی
کز ما پی می ربود ما را
۸
بر دانة خال عنبرینت
آن دام که گسترید یارا
۹
آب رخت از کدام چشمه است
کز چشم بریخت آب ما را
۱۰
تیر مژه از کمان ابرو
بر دل که زند بگو خدا را
۱۱
این حسن و جمال دلفریبت
از بهر که صید کرد ما را
۱۲
ازشیوه یار فیض آموخت
در پرده ثنا کند خدا را
تصاویر و صوت

نظرات
مهدی فیضضض