فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۱۲۶

۱

هر جا معشوق تازه روئی است

از میکده خدا سبوئی است

۲

زان چشمه جانفزا روان است

هر جا از حسن آبروئی است

۳

زلف همه دلبران عالم

از طرهٔ یار تار موئی است

۴

هر جا مشگی و عنبری هست

از گیسوی آن نگار بوئی است

۵

در هر که جمال با کمالیست

از بحر محیط دوست جوئی است

۶

از ره نروی که اوست مقصود

هر جا در هر دل آرزوئی است

۷

غافل نشوی که اوست مطلوب

هر جا طلبی و جستجوئی است

۸

این طرفه که قبله جز یکی نیست

روی دل هر کسی بسوئی است

۹

ای فیض به جز حدیث او نیست

هر جا سخنی و گفت و گوئی است

تصاویر و صوت

نظرات