فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۱۲۹

۱

دگر آزار مادر دل گرفتست

دگر آسان ما مشکل گرفتست

۲

مباد آندست گردد رنجه دلرا

غم جان نه غم قاتل گرفتست

۳

دلم ناید که دست از جان بدارم

که در وی عشق او منزل گرفتست

۴

کنم اظهار اگر شور محبت

خرد گوید ره باطل گرفتست

۵

اگر پنهان کنم غم سینه گوید

که بر من کار را مشکل گرفتست

۶

چه مشکل بوده کار عشقبازی

ره آسودگی عاقل گرفتست

۷

پریشان گر بگوید فیض عجب نیست

ز وضع روزگار سر گرفتست

تصاویر و صوت

نظرات