
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۱۳۶
۱
الهی بکامم شرابی فرست
شرابی زجام خطابی فرست
۲
مرا کشت رنج خمار الست
دگر باره از نو شرابی فرست
۳
دلم تا صفا یابد از زنگ غم
بدردی کشانت که تابی فرست
۴
شد افسرده جانم درین خاکدان
زمهرت بدل آب و تابی فرست
۵
زسر جوش خمخانهٔ حب خویش
بجام شرابم حبابی فرست
۶
بلب تشنهٔ چشمهٔ معرفت
بساقی کوثر که آبی فرست
۷
بعصیان سرا پای آلوده ام
زجام طهورم شرابی فرست
۸
بمعمار میکن حوالت مرا
امیری بملک خرابی فرست
۹
بدل تخم امیدگشتم بسی
بدین کشتزارم سحابی فرست
۱۰
زدریای غفران و ابر کرم
مرا رحمت بی حسابی فرست
۱۱
برای براتم ز آتشکده
ز سوی یمینم کتابی فرست
۱۲
ز قشر سخن فیض دلگیر شد
ز معنای بکرم لبابی فرست
نظرات