
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۱۴۳
۱
یار را روی دل بسوی منست
منبع لطف رو بروی منست
۲
نظر لطف هر کجا فکند
گوشه چشم او بسوی منست
۳
چشم او ساغر و نگاهش می
لطف و قهرش می و سبوی منست
۴
در لبش آب و شیر و خمر و عسل
آندهان اصل چارجوی منست
۵
وصل او منتهای مقصد ما
جلوه حسنش آرزوی منست
۶
کار من جست جوی او دایم
کار او نیز جستجوی منست
۷
سخنم گفتگوی اوست مدام
سخنش نیز گفتگوی منست
۸
هر کجا فتنهٔ و آشوبیست
شرح احوال تو بتوی منست
۹
ناله گر زخستهٔ شنوی
آن صدائی زهای و هوی منست
۱۰
هر کجا هر چه هر که میگوید
بیگمان فیض گفتگوی منست
نظرات