فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۱۶۰

۱

در پردهٔ حسن دلربا کیست

این رشته بدست شاهدان نیست

۲

من بیخبرم زخویش و او مست

هشیار میان ما و او کیست

۳

معشوق که عشق چیست یا رب

این می زکجا و این چه مستی است

۴

در چشم خوش بتان چه نشأه است

این می زکف کدام ساقیست

۵

این روشنی از کدام خورشید

این آب زچشمهٔ که جاریست

۶

دیده است برآب کس چنین نقش

مشاطهٔ حسن نو خطان کیست

۷

بیماری چشم گلرخان را

در پردهٔ دلبری سبب چیست

۸

در هر نگهی هزار فتنه

این معجزهٔ کدام عیسی است

۹

یک تیر آید بصد نشانه

زه زه زکمان و بازوی کیست

۱۰

هشدار که دیگریست دلبر

دریاب که عشق ما حقیقی است

۱۱

در حسن بتان تجلی اوست

حق باشد این عشق و حق پرستیست

۱۲

حسن از حق است و عشق از حق

نامی بر ما زعشق بازیست

۱۳

ای شاهد شاهدان عالم

معشوق به جز تو در جهان کیست

۱۴

فرهاد تو صد هزار شیرین

مجنون تو صد هزار دلیل است

۱۵

ای فیض خراب عشق میباش

آبادی ما در این خرابیست

۱۶

از خود بگذر بعشق پیوند

باقی عشقست و جمله فانیست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
حامد
۱۳۹۱/۱۰/۱۲ - ۰۳:۰۱:۲۶
ّبیت 2 تا مونده به اخر مصرع دوم: مجنون تو صد هزار لیلی است
user_image
رامین راقب
۱۳۹۹/۰۲/۱۷ - ۲۰:۰۹:۵۱
چرا قافیه های این غزل از نظر قوانین قافیه سراسر ایراد است و چرا وزن در بعضی از ابیات خصوصا ابیات پایانی اشکال دارد ؟؟؟
user_image
رامین راقب
۱۳۹۹/۰۲/۱۷ - ۲۰:۱۲:۳۴
چرا قافیه های این غزل از نظر قوانین قافیه سراسر ایراد است و چرا وزن در بعضی از ابیات خصوصا ابیات پایانی اشکال دارد ؟؟؟گرچه فیض کاشانی در صده های پیشین می زیسته اما از اساتید حال حاضر شعر تقاضا دارم سوالم را
پاسخ دهند که واقعا چرا ؟؟؟