فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۱۶۱

۱

از دل مقصود عشق بازیست

تا ظن نبری که عشق بازیست

۲

گر غرقه بخون دیده باشد

پیراهن عاشقان نمازیست

۳

یک مصلحت از جفای خوبان

رفتن بحقیقی از مجازیست

۴

بر وجه مجاز جلوهٔ حسن

تعلیم طریق عشق بازیست

۵

ورزیدن بندگیست مطلوب

گر عشق حقیقی از مجازیست

۶

ناکامی عاشقان بود کام

ناسازی عشق کارسازیست

۷

بیماری عشق تندرستی است

پستی در عشق سرفرازیست

۸

سرمایهٔ عاشقان نیازست

پیرایهٔ حسن بی نیازیست

۹

هر کس سخنی که داشت طی شد

افسانهٔ ما بدین درازیست

۱۰

جان بر سر عشق شاهدان نه

ای فیض شهید عشق غازیست

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۹۵

نظرات