فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۱۹۰

۱

بالا بلایی قامت قیامت

شمشاد را کو این قد و قامت

۲

در شام زلفت خورشید تابان

پنهان در آن شب روز قیامت

۳

چوگان شد آن زلف بر خال یعنی

بردی ز خوبان گوی کرامت

۴

زان غمزه گویم با چشم و ابرو

سحری سراپا چشمی تمامت

۵

آن دل که باشد در شام زلفت

دیگر نخواهد صبح قیامت

۶

شیرین‌لبانی شکردهانی

آرام جانی ای جان غلامت

۷

آیی بر من روح روانی

برخیزی از جا شور قیامت

۸

در جلوه آمد ای فیض آن یار

بگذر ز مسجد بگذار امامت

۹

بگذر ز محراب بنمود ابرو

بگذارد آن را افراخت قامت

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
فرشید
۱۳۹۱/۰۸/۰۲ - ۰۸:۵۹:۳۶
با عرض تشکر از خدمت بزرگی که به فرهنگ وادب پارسی نموده اید لطفادر مصرع دوم بیت سوم کلمه کوی را به گوی اصلاح فرمایید به امید موفقیت هرچه بیشتر شما
user_image
مجتبی
۱۴۰۰/۱۱/۲۷ - ۰۴:۰۲:۵۳
وزن شعر "مستفعلن فع مستفعلن فع" میباشد. لطفاً تصحیح بفرمایید.