فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۲۱۲

۱

خوش آن زمان که رود جان بدانسرای فراخ

خوش آن نفس که برآید در آن هوای فراخ

۲

زغصه در قفس تنگ آسمان مردیم

برون جهیم ازین تنگنا بجای فراخ

۳

به بند طایر جان اندرین قفس تا چند

برون رویم و به پریم در هوای فراخ

۴

زجنس پرغم دنیای دون خلاص شویم

رویم خرم و خوش دل بدان سرای فراخ

۵

نه جای ماست سرای پر از کدورت و غم

رویم تا بطرب جای با صفای فراخ

۶

زچه چه یوسف کنعان برون رویم آزاد

شویم پادشه مصر دلگشای فراخ

۷

چه یونس از شکم ماهی جهان برهیم

برون رویم و بگردیم در فضای فراخ

۸

زتنگنای هیولای عالم اجسام

سفر کنیم به اقلیم روح و جای فراخ

۹

چه مانده ایم درین تیره خداکدان ای فیض

چو جان ماست از آن جای با ضیای فراخ

تصاویر و صوت

نظرات