فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۲۳

۱

یکنفس بی یاد جانان بر نمی آید مرا

ساعتی بی شور و مستی سرنمی آید مرا

۲

سربسر گشتم جهانرا خشک وتر دیدم بسی

جز جمال او بچشم تر نمی آید مرا

۳

هم محبت جان ستاندهم محبت جان دهد

بی محبت هیچ کاری بر نمی آید مرا

۴

شربت شهد شهادت کی بکام دل رسد

ضربتی از عشق تا برسر نمی آید مرا

۵

جان بخواهم دادآخر در ره عشق کسی

هیچ کار از عاشقی خوشتر نمی آید مرا

۶

تانفس دارم نخواهم داشت دست ازعاشقی

یکنفس بی عیش و عشرت سرنمی آید مرا

۷

غیروصف عاشق و معشوق و حرف عشق فیض

درّی از دریای فکرت بر نمی آید مرا

۸

گر سخن گویم دگر از عشق خواهم گفت و بس

جز حدیث عشق در دفتر نمی آید مرا

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۴۷

نظرات

user_image
کسرا
۱۳۹۴/۰۴/۱۹ - ۰۹:۴۳:۲۸
هیچ کار از عاشقی خوشتر نمی آید مرا ... همکار من بودی فیض کاشانی... خدا بیامرزت...