فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۲۵۰

۱

خوشا آن سر که سودای تو دارد

خوشا آندل که غوغای تو دارد

۲

ملک غیرت برد افلاک حسرت

جنونی را که شیدای تو دارد

۳

دلم در سر تمنای وصالت

سرم در دل تماشای تو دارد

۴

فرود آید به جز وصل تو هیهات

سر شوریده سودای تو دارد

۵

دلم کی باز ماند چون بپرواز

هوای قاف عنقای تو دارد

۶

چو ماهی می‌طپم بر ساحل هجر

که جانم عشق در پای تو دارد

۷

دل و جانرا کنم ماوای آن کو

دل و جان بهر ماوای تو دارد

۸

نهم در پای آن شوریده سر کو

سر شوریده در پای تو دارد

۹

فدایت چون کنم بپذیر جانا

چرا کاین سر تمنای تو دارد

۱۰

چگونه تن زند از گفت‌وگویت

چو در سر فیض هیهای تو دارد

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۱۶۵

نظرات