فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۲۹۱

۱

هر کجا داغ و درد و غم باشد

کاش بر جان من رقم باشد

۲

نو بنو مرهمیست بر دل ریش

درد و داغی که دم بدم باشد

۳

ز آتش عشقم ار بسوزد جان

یا شود شعله دل چو غم باشد

۴

خام افسرده را چو باید پخت

آتش عشق مغتنم باشد

۵

هرکه در عشق میتواند سوخت

بجهنم رود ستم باشد

۶

دارم امید آنکه در غم عشق

دل من ثابت القدم باشد

۷

وه که گلزار داغهای دلم

خوشتر از روضهٔ ارم باشد

۸

هرکه در دل نباشدش عشقی

حاصلش حسرت و ندم باشد

۹

فیض را بخت اگر کند یاری

در ره عشق حق علم باشد

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۱۷۲

نظرات