
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۳۱۶
۱
دگر آمد رقیب آزار جان شد
گران شد بار و بار دل گران شد
۲
نه با اغیار جانانرا توان دید
نه بیجانان بجائی میتوان شد
۳
سبک گر ساعتی رفتم ببزمش
در آنساعت رقیب آمد گران شد
۴
چو آمد یار آمد نیز اغیار
چو رفت آزار دل آرام جان شد
۵
نه دل کندن توان از صحبت یار
نه با دشمن مصاحب میتوان شد
۶
مسلمانان مرا راهی نمائید
ازین محنت چه سان بیرون توان شد
۷
گل بیخار نتوان چید ای فیض
ببزمش با رقیبان میتوان شد
نظرات