فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۳۲۵

۱

دوای درد ما را یار داند

بلی احوال دل دلدار داند

۲

ز چشمش پرس احوال دل آری

غم بیمار را بیمار داند

۳

و گر از چشم او خواهی ز دل پرس

که حال مست را هشیار داند

۴

دوای درد عاشق درد باشد

که مرد عشق درمان عار داند

۵

طبیب عاشقان هم عشق باشد

که رنج خستگان غمخوار داند

۶

نوای راز ما بلبل شناسد

که حال زار را هم زار داند

۷

نه هر دل عشق را در خورد باشد

نه هر کس شیوهٔ این کار داند

۸

ز خود بگذشتهٔ چون فیض باید

که جز جانبازی اینجا عار داند

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مجتبی
۱۳۹۷/۰۴/۲۳ - ۱۲:۱۲:۳۵
وزن شعر (مفاعیلن مفاعیلن فعولن) می باشد.
user_image
حسین،۱
۱۳۹۷/۰۴/۲۳ - ۱۵:۵۷:۲۴
مفاعیلن مفاعیلن فعولنهزج مسدس محذوف