
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۳۵۶
۱
افلاک را جلالت تو پست میکند
املاک را مهابت تو پست میکند
۲
هر جا دلی که عشق تو در وی کند نزول
هوشش رباید و خردش مست میکند
۳
مر پست را عبادت تو میکند بلند
مر نیست را ارادت تو هست میکند
۴
جان را ز آسمان بزمین لطفت آورد
لطف خفی شمارهٔ هر مست میکند
۵
علم رسا احاطه ذرات کاینات
تا قدر او بلند شود پست میکند
۶
سازد ز نطفه قدرت تو صورت عجب
تا جان کند شکار ز تن شست میکند
۷
تا دیدهاش گشاید در ظلمت افکند
تا سر بلند گردد پا پست میکند
۸
بر اهل خیر چون بگشاید دری بهشت
بر دوزخ آن گشاد دری بست میکند
۹
آزاری ارچه میرسد از گردش سپهر
لیکن تلافی چو دلی خست میکند
۱۰
جای حوادث است جهان بلند و پست
گاهی کند بلند و گهی پست میکند
۱۱
بیماریی چو دست دهد یا عدو دعا
سعی طبیب و کار زبر دست میکند
۱۲
هر دم که فیض میل جهان دگر کند
دستش گرفته است تو پا پست میکند
نظرات