فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۳۷۴

۱

عید است و هرکس از غلط غیری گرفته یار خود

مائیم و در خود عالمی دار خود و دیار خود

۲

داریم با خود گفتگو داریم در خود جستجو

خود بیدل و در خویشتن جویندهٔ دلدار خود

۳

گم کردهٔ خویشیم ما از خلق در پیشیم ما

از ما ببر تعلیم کار آنگاه شو سر کار خود

۴

گفتی که دشوار است کار دشوار کار خود خودی

خود را مبین حق را ببین آسان کن این دشوار خود

۵

از خود علم افراشتی خود را کسی پنداشتی

کس اوست تو خود تا کسی بگذر ازین پندار خود

۶

دل را خودی بارست بار جانرا خودی عارست عار

ما بیخودان وارسته‌ایم از بار خود از عار خود

۷

ما بار بر کس کی شویم بار کسان هم میکشیم

بار دو عالم را بدوش برداشته با بار خود

۸

نوروز و هرکس هر طرف با دلبری و چنگ و دف

فیض و غم و شبهای تار با نالهای زار خود

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۱۹۰

نظرات

user_image
فاطمه محمدی
۱۳۹۲/۰۹/۰۳ - ۰۱:۲۸:۰۵
لطفا اصلاح شود :فیض و غم و شبهای تار با ناله های زار خود