
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۴۰۱
۱
دل گر غمین شود شده باشد چه میشود
جان گر حزین شود شده باشد چه می شود
۲
عشقش چو گرم کرد و بر افروخت سینه را
آه آتشین شود شده باشد چه می شود
۳
از غم چو شاد میشود این دل گر آن نگار
دل آهنین شود شده باشد چه می شود
۴
گفتی که با تو بر سر ناز و کرشمه است
گو اینچنین شود شده باشد چه می شود
۵
جان بسته بلاست جگر دوز غمزهٔ
گر دلنشین شود شده باشد چه می شود
۶
ما را بس است یار اگر جای زاهدان
خلد برین شود شده باشد چه می شود
۷
بس مرد عشق را همه جانها بلب رسید
فیض ار چنین شود شده باشد چه میشود
تصاویر و صوت

نظرات