
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۴۰۴
۱
عشق بدل گاه درد گاه دوا میدهد
جمله امراض را عشق شفا میدهد
۲
گاه دوا را دهد خاصیت درد و غم
گاه دگر درد را طبع دوا میدهد
۳
این صدف چشم من گاه گهر ریختن
همچو دل بحر و کان داد سخا میدهد
۴
هست درو بحرها موج زنان وین عجب
بحر بود در صدف عشق چها میدهد
۵
دم بدم اندوه و غم بر سر هم مینهم
باز دل تنگ را وسعت جا میدهد
۶
حاصل ایام عمر هر چه بود غیر دوست
دین و دل و عقل و هوش کل بفنا میدهد
۷
هر دمی از فیض جان گیرد و بازش دهد
آنکه ستاند دگر باز چرا میدهد
نظرات