
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۴۲۳
۱
شکر افشان دهانش نگرید
لبن آلوده لبانش نگرید
۲
بنگاهی بجهان جان بخشد
حکم بر جان و جهانش نگرید
۳
خلقی از مستی چشمش مستند
می بی کام و دهانش نگرید
۴
زهر میگیرد از ابرو مژگان
سهمگین تیر و کمانش نگرید
۵
خاطرش با من و رو باد گران
سوی من لطف نهانش نگرید
۶
از لب من سخن او میگوید
در بیانم به بیانش نگرید
۷
زیر هر پرده نهانش بینید
پرده هم اوست عیانش نگرید
۸
فیض دل با حق و رو در خلقست
شرح حالش ز بیانش نگرید
۹
گر ندانید کز اهل درد است
درد او در سخنانش نگرید
نظرات