
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۴۲۹
۱
خویش را اول سزاوارش کنید
آنگهی جان در سر کارش کنید
۲
غمزهٔ از چشم شوخش وا کشید
فتنه در خوابست بیدارش کنید
۳
گر ندارد از غم عاشق خبر
ساغری از عشق در کارش کنید
۴
پیش روی او نهید آئینهٔ
در کمند خود گرفتارش کنید
۵
گر بپرهیزد دل بیمار ازو
شربتی زان چشم در کارش کنید
۶
یابه بیماری جان تن در دهید
یا حذر از چشم بیمارش کنید
۷
خار منعی گر زند دل خسی
بادهٔ گلرنگ در کارش کنید
۸
گر نسازد با جفای دوست دل
با فراق او شبی یارش کنید
۹
بار عشق ار بر ندارد دوش فیض
کارهای عاقلان بارش کنید
تصاویر و صوت

نظرات