فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۴۳۵

۱

مراست دیدن روی تو بی‌نقاب لذیذ

چنانکه تشنهٔ دو روزه است آب لذیذ

۲

بود لذیذ مرا در بهشت ذوق وصال

چنانکه عابد صد ساله را ثواب لذیذ

۳

بود مراد تو ترک حساب ای زاهد

مراست چون و چراهاش در حساب لذیذ

۴

مرا بروز قیامت پس از لقای حبیب

بود جوار وی و پرسش و خطاب لذیذ

۵

ز حور و قصر بلور و عسل مگوی که من

جز اوم هیچ نباشد بهیچ باب لذیذ

۶

بود ز چشم خوش یار لذت مستیم

چنانکه عامه را مستی شراب لذیذ

۷

از این جهان غم او انتخاب کردم من

که نزد من غم او هست بیحساب لذیذ

۸

بود ز سینهٔ بریان خود مرا لذت

چنانکه گرسنهٔ را بود کباب لذیذ

۹

نماند صحبت اصحاب را دگر فیضی

مراست فیض‌ همین صحبت کتاب لذیذ

تصاویر و صوت

نظرات