فیض کاشانی

فیض کاشانی

غزل شمارهٔ ۴۵۹

۱

ای که در گل زار حسنش میخرامی مست ناز

میفکن گاهی نگاهی جانب اهل نیاز

۲

ای که سر تا بپا روئی چو خور بنمای رو

تا به بینم شاهد حق ز آینهٔ ارباب راز

۳

روی دارم سوی آنکو روی دارد سوی او

روی او پیداست در روی اسیران نیاز

۴

عیشها دارند ز الطاف نهانی مخلصان

قصه الطاف محمود است و اخلاص ایاز

۵

آه از ینصورت پرستان تهی از معرفت

از جمال شاهد معنی بصورت مانده باز

۶

چند و چند از صورت صورت پرستی شرمدار

شاهد معنی است حاضر تو بصورت عشقباز

۷

رو بشهرستان معنی آر از این صورتکده

تا که باشی در میان اهل معنی سر فراز

۸

هر که دستش کوته از معنی است در صورت زند

لیک باید کرد معنی را ز صورت امتیاز

۹

چون نداری معرفت لب را ببنداز گفتگو

العیاذ از آستین کوته و دست دراز

۱۰

از ریا و غل و غش خالی شو ای طاعت‌پرست

صدق و اخلاص و امانت بهتر است از صد نماز

۱۱

شستن ظاهر ز انواع نجاستها چه سود

باطن آکنده است چون از شرک و کین و حرص و آز

۱۲

از ره عجز و نیاز آمد بدرگاه تو فیض

بر دلش بگشا دری ای بی‌نیاز چاره‌ساز

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا فیض کاشانی با تصحیح و مقابلهٔ محمد پیمان - فیض کاشانی - تصویر ۲۲۸

نظرات