
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۴۷۲
۱
ای نگاه خفتهات صیاد کس
غمزهٔ مستانهات جلاد کس
۲
باد ویران از غمت دلهای ما
ای خراب توبه از آباد کس
۳
کم مباد از عاشقان بیداد تو
ای فدای جور و ظلمت داد کس
۴
ای که هم شادی ز تو هم غم ز تو
شاد میکن خاطر ناشاد کس
۵
ای ز نو بر عشقان بیدادها
غیر بیداد تو ندهد داد کس
۶
کی رسی هرگز بفریاد کسی
یا رسد هرگز بتو فریاد کس
۷
ای که در یاری کسانرا روز و شب
هیچ میآری تو هرگر یاد کس
۸
فیض از بیداد تو شد داد خواه
کی دهد بیداد خوبان داد کس
تصاویر و صوت

نظرات