
فیض کاشانی
غزل شمارهٔ ۵۲۰
۱
هی نیاری بر زبان حرف دروغ
حیف باشد زان دهان حرف دروغ
۲
من چو با تو راستم تو راست باش
تا نباشد در میان حرف دروغ
۳
آن اشارات دروغینت بس است
نیست حاجت در میان حرف دروغ
۴
نکته باریک گویم عذر آن
گرچه آید زان دهان حرف دروغ
۵
بشکند در تنگنا آن حرف راست
در هم افتد گردد آن حرف دروغ
۶
فیض بس کن کی کجا سر میزند
از دهان آنچنان حرف دروغ
۷
گر شنیدی از کسی باور مکن
او کی آرد بر زبان حرف دروغ
تصاویر و صوت

نظرات